جمعه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۱، ۰۳:۰۵ ب.ظ
ساندیس خورهای عزیز آماده .....
بسم الله الرحمن الرحیم
برای جشن پیروزی انقلاب همیشه پر بودم از شو ونشاط تو مدرسه که بودیم با بچه ها پول میذاشتیم رو هم وسیله برا تزیین کلاس میخریدیم منم که قدم بلند تر از بقیه بود جام رو نردبون بود تا نصب کنم تزیینات رو گروه سرود راه مینداختیم گروه نمایش وااای چه خوش میگذشت وآش میپختیم تو مدرسه ....
دو تا خاطره هم از راهپیمایی رفتنم میگم :
یه بار با بچه های دانشگاه رفتیم راهپیمایی ( خیلی باحاله بادوستان ) بعد بلند گوهای جلوی ما نمیدونم چی شد قطع شد یهو فاصلمون با جلو زیاد بود صدای اونا به ما نمیرسید نمیشنیدیم صدای شعارهاشون رو من با بچه ها هماهنگ کردم گفتم بچه ها من شعار میدم شما تکرار کنین ..گفتن باشه چند تا شعار دادم ..بعد رسیدم به این شعار بلند فریاد زدم .. اسرائیل پیروز است فلسطین نابود است یه دفه دیدم همه برگشتن دارن بر وبر نگلام میکنن بچه ها پخی زدن زیر خنده زینب که خیلی شر و شور بود داد زد بچه ها بگیریدش نفوذیه بگیریدش خلاصه آبروم رفت با این شعار دادنم
یه بارم دو روز قبل راهپیمایی تاندوم پام پاره شده بود ونمیتونستم راه برم تو عقد بودیم با حامد ...به حامد گفتم میدونی که اگه من نرم راهپیمایی دق میکنم.. الان باید هر چی فریاد دارم بر سر امریکا بکشم والا عقده ای میشم هاااا اونم موتورشو اتیش کرد منو نشوند ترک موتور با موتور رفتیم راهپیمایی همه پیاده میرفتن ما پشت سرشون با موتور میرفتیم آی چه چسبید اونروز بعدم دو تا بستنی تو سرمای زمستون مث دیوونه ها زدیم تو رگ وجشنمون رو تکمیل کردیم
امسال پر شور تر از هر سال دشمن رو نا امید میکنیم میخوام بهشون بگیم شاید بتونید با تحریماتون اذیتمون کنید اما نمیتونید بر ما پیروز بشید ما همچنان ایستاده ایم
برای جشن پیروزی انقلاب همیشه پر بودم از شو ونشاط تو مدرسه که بودیم با بچه ها پول میذاشتیم رو هم وسیله برا تزیین کلاس میخریدیم منم که قدم بلند تر از بقیه بود جام رو نردبون بود تا نصب کنم تزیینات رو گروه سرود راه مینداختیم گروه نمایش وااای چه خوش میگذشت وآش میپختیم تو مدرسه ....
دو تا خاطره هم از راهپیمایی رفتنم میگم :
یه بار با بچه های دانشگاه رفتیم راهپیمایی ( خیلی باحاله بادوستان ) بعد بلند گوهای جلوی ما نمیدونم چی شد قطع شد یهو فاصلمون با جلو زیاد بود صدای اونا به ما نمیرسید نمیشنیدیم صدای شعارهاشون رو من با بچه ها هماهنگ کردم گفتم بچه ها من شعار میدم شما تکرار کنین ..گفتن باشه چند تا شعار دادم ..بعد رسیدم به این شعار بلند فریاد زدم .. اسرائیل پیروز است فلسطین نابود است یه دفه دیدم همه برگشتن دارن بر وبر نگلام میکنن بچه ها پخی زدن زیر خنده زینب که خیلی شر و شور بود داد زد بچه ها بگیریدش نفوذیه بگیریدش خلاصه آبروم رفت با این شعار دادنم
یه بارم دو روز قبل راهپیمایی تاندوم پام پاره شده بود ونمیتونستم راه برم تو عقد بودیم با حامد ...به حامد گفتم میدونی که اگه من نرم راهپیمایی دق میکنم.. الان باید هر چی فریاد دارم بر سر امریکا بکشم والا عقده ای میشم هاااا اونم موتورشو اتیش کرد منو نشوند ترک موتور با موتور رفتیم راهپیمایی همه پیاده میرفتن ما پشت سرشون با موتور میرفتیم آی چه چسبید اونروز بعدم دو تا بستنی تو سرمای زمستون مث دیوونه ها زدیم تو رگ وجشنمون رو تکمیل کردیم
امسال پر شور تر از هر سال دشمن رو نا امید میکنیم میخوام بهشون بگیم شاید بتونید با تحریماتون اذیتمون کنید اما نمیتونید بر ما پیروز بشید ما همچنان ایستاده ایم
لَن یَضُرُّوکُمْ إِلاَّ أَذًی وَإِن یُقَاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الأَدُبَارَ ثُمَّ لاَ یُنصَرُونَ
آنان هرگز به شما زیانی نمی رسانند جز آزاری [اندک]، و اگر با شما بجنگند به شما پشت می کنند آنگاه یاری نخواهد شد.( ایه 111 ال عمران)
راستی یادم رفت بگم این همه رفتم راهپیمایی یه بار از اون ساندیسای معروف بهمون ندادن هیشکی نمیدونه کجا ساندیس میدن ما بریم اونجا راهپیماییمون رو برگزار کنیم؟؟