چرا دیندار باشیم؟( قسمت اخر)
سلام تو قسمت قبل درباره دنیا گپ زدیم اینکه موقتیه وما رو به آرامش نمیرسونه وفقط محلیه برای آماده شدن برای آخرت امروز حالا بحث رو کاربردی میکنیم همه میدونیم که خدا یه قوانینی رو بر این دنیا حاکم کرده بعضیش ظاهریه وبعضیش پیچیده تر اون ظاهریا مث قانون جاذبه قوانین نیوتن قانون و....اما یه قوانین پیچیده تری هست که اونا رو اگه ندونیم نمیتونیم خوب زندگی کنیم که اسم قرآنیش سنت هست . چند تا مصداق میگم :
این قانونه که انفاق مال رو زیاد میکنه مال حروم روان ادم رو نابود میکنه صله رحم عمر رو زیاد میکنه و خدا تغییری در قومی ایجاد نمیکنه مگه خودشون ایجاد کنن وبخوان و.... همه این قوانین مث اون قوانین ظاهری دلیل علمی دارن منتها بشر به بعضیش رسیده وبه بعضیش نرسیده اما موضوع اینه که اگه به قانون عمل نکنیم فقط خودمون وجامعه آسیب میبینه ...دنیا با همه زیباییش تموم میشه وما میمونیم ونتیجه عملمون ....
بگذریم حالا میخوام از نشانه ها بگم همون کدهایی که باید بهش فکر کنیم ونشونه ایست برا درک این قوانین بشینیم فک کنیم من خودم بعضی چیزا رو میفهمم اما خیلی چیزا هست که یه سئوال بزرگه برام هزاران سئوال بی جواب دارم که کسی حتی حوصله گوش دادن هم نداره ...
تا حالا فک کردین سیستم ایمنی بدن آدم رو یاد چی میندازه؟ من یاد نماز میفتم نمازیکه ادم رو از فحشا دور میکنه شبیه ایمنی بدن عمل میکنه وقتی نماز میخونی خیلی از ویروسها وباکتریهای گناه قدرت تاثیر در تو نداره در حالی که خودتم متوجه نیستی ...یا تا حالا به انرژی اتمی فک کردین؟ فک میکنین آدم وقتی میبینه چی رو متوجه میشه؟ من یاد انسان میفتم هر کدوم از ما به تنهایی میتونیم یک جهان رو متحول کنیم در حالی که در برابر خلقت ذره ای بیش نیستیم در حالی که همین ذره میتونه جهانی رو زیر رو کنه پس باید قدر خودت رو بدونی
تا حالا به این فک کردی چرا سر انگشتامون با هم فرق داره هر ادم یک اثر مخصوص خودش داره شاید بگی چون شناسایی بشیم منم میگم آره خدا میخواد بگه اگر چه من میلیاردها بنده دارم اما تو برا من تکی
....مثلا سوسک رو که میبینیم یاد بعضی گناهان میفتم که ممکنه کشنده نباشه برا ادم اما مث سوسک چنش آور ومشمئز کنندست ومار وعقرب مث گناهانیست که حتی کمش ادم رو از پا در میاره مث کبروحسد ....اگه بخوام همه روبگم مثنوی هفتاد من میشه ...خیلی چیزا هم هست که هنوز نفهمیدم مث اینکه زوج بودن نشونه چیه؟ چرا خدا از هر چیز جفت افرید؟ چرا خدا تولید مثل رو به این شکل قرار داد ایا وسیله ای برا امتحان ماست؟ آیا ممکنه انسان بتونه عشق خدا رو درک کنه؟ در حالی که ما همیشه نیازمندیم واو بینیاز مطلق؟؟؟آخه یه نیازمند چطوری میتونه یک بینیاز مطلق رو درک کنه مگه اونکه بی نیاز بشیم که چنین چیزی امکان نداره ما همواره محتاج خدا هستیم ...بیخیال هرچند که این بحث را پایانی نیست اما من همینجا تمومش میکنم
همه قسمتهای همین پست از واول تا اخر
) بگذریم....ممکنه وقتی میگیم ما برای این دنیا ساخته نشدیم وباید عبودیت کنیم چند تا شبهه پیش بیاد که مثلا فقط باید ایا کورکورانه عمل کرد؟؟؟ یا دیگه فکر آباد کردن این دنیا نباشیم؟؟؟یا اگه این دنیا موقتیه چرا اینقد خدا بهش رسیده یعنی اینهمه تنوع اینهمه لذت ...فقط تنوع گیاهان وجانوران رو شما درنظر بگیرید؟ اینا برا یه زندگی موفقت زیاد نیست؟؟ا ینهمه کهکشون که هنوز بشر هنوز نشناخته چه برسه بره ببینه اصلا ؟؟؟
یعنی بگیم چجوری میشه از زیر مثلا دستور حجاب در رفت یازیر دستور روزه گرفتن در رفت . یه بارم نه!!می پذیریم که خدا هر چی گفته حقه منتها ما دلمون نمیخواد کدهایی که خدا بهمون داده از روش به راحتی رد شیم میریم بررسی میکنیم چرا باید ایمان داشته باشیم چرا باید نماز بخونیم فلسفه حجاب چیه؟؟ یعنی بدونیم داریم چیکار میکنیم واثر این افعال بر کجای روح وجسم ماست
عجب گیری افتاده خدا از دست ما بقران
: روزهای تلخی رو در سال هشتاد وهشت بعد رای گیری گذروندیم عملکرد یه عده خواص باعث شد مدتی آب این انقلاب گل الود شد وعده ای به ماهی گیری مشغول شدند وانگاه بود که دوباره از جان ناقابلت در برابرمولایت گفتی وجسم ناقصت انروز مجالی نبود که به قلبهای درهم شکسته ما بیندیشی فکر احساسات عمیق ما را به خودت نکردی؟؟؟ .....اما نه !! این جماعت کمر بسته بودند تا تو را در چشم این امت بشکنند آرزوی زنده زنده سوزاندن تو را داشتند با همه بغضشان ادامه دادند ....وخواص همچنان نفهمیدند ...وقتی چنین شرایطی پیش می آید وقتی جسم ناقص تو هم خواب این جماعت غفلت زده را بیدار نمیکند تیرها بار دیگر بر سینه حسین مینشیند بار دیگر عاشورا میشود وعلمدار را نشانه میروند بار دیگر بیرق حسین را به آتش میکشند نفرین بر دهانی که بی موقع باز شود ونفرین بر زبانی که نابه هنگام بسته بماند که این اغاز مظلومیت امام هر امت خواهد بود .. مولای من دیگر نخواهیم گذاشت از جان ناقابلت سخن بگویی جام زهر این جماعت را در کام خودشان خواهیم ریخت وسینه خودمان را اماده تیرهایی میکنیم که هدفشان توست ... وتو خوب میدانی این محقق نخواهد شد جز با تقوا و تقوا وتقوا به عشق تو جلوی گناهام سدی خواهم ساخت تا جانم لیاقت پیدا کند تا فدای جانت شود که تو امیر سپاه اسلامی .....
خدا یا میشه اینقد تو کار من دخالت نکنی؟؟
دعوا از اینجا شروع میشه وقتی من دستورات خدا رو با منافع خودم وخواسته های خودم سازگار نمیدونم اما چرا؟؟؟ من میخوام خودم رو اسیب شناسی کنم میخوام دستورات خدا رو بررسی کنم میخوام اینو دربیارم که واقعا این دستور متناسب با خواست من و مصلحت من هست یانه منتها نمیدونم از کجا شروع کنم میخوام شما تو بحث من شریک باشید نمیخوام تنهایی حرف بزنم در حد خودمون میشینیم حرف میزنیم از دردامون بگیم اینکه چی باعث میشه نتونیم بنده باشیم؟ بر اساس حرفای شما پستای اینده رو تنظیم میکنم واز خدا میخوام نتیجه همه پستای اینده یه چیز باشه اینکه اول من وبعد هر کسی که فک میکنه همدرده با من یک قدم تو بندگی کردن جلو بریم منو با نظرات سازندتون یاری کنید میخوام یه کار اساسی کنم البته اساسی در توان خودم