با من حرف بزن

در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند .... گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

با من حرف بزن

در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند .... گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

سلام من یه انسان آزادم .آزاد از قید و بند احزاب گروهها ..نه ببخشید من یه اسیرم ..اسیرعشق مولام امام سید علی همه دنیا رو به شوخی میگیرم چیزی زیبا تر از عشق ندیدم. این وبلاگ وبلاگ دلدادگیست .جایی برای بیان بی قراریهای من .

سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۱، ۰۶:۲۹ ب.ظ

درباره رمان

سلام به همه خوبییین رمان منم تموم شد مث همه چیز که تموم میشه قول داده بودم براتون از هدفم بگم وپاسخ نقداتون رو هم بگم الوعده وفا

این  رمان دوتا شخصیت مهم داره نیلوفر وحمید از دو دنیای تقریبا متفاوت ودونسل

مختلف نسل جنگ ونسل امروزنیلوفر دختری پر شور وپر انرژیه که از روزمرگیها

 خسته شده و خواهان زندگی با ارزشه بنظر من اولین چیزی که باعث اصلاح انسان میشه تفکره اینکه اون ادم به وضع موجود راضی نباشه ودنبال کمال معنوی باشه

 اون اگر چه در یک خونواده ارمانگرا رشد نکرده اما به ارمانهای مردی مث حمید

 احترام میذاره واین دومین شرطه یعنی ادب ، نیلوفر دنبال ظاهر چیزها نبود و

در الفاظ واسامی متوقف نمیشد اون روح سیالی داشت که کسی نمیتونست اونو

 به بند بکشه واین حالت رو تا اخر عمر حفظ کرد اون خیلی از کارها رو براساس

فترتش انجام میداد وگاها اصلا فلسفه اونو نمیدونست مثل اردواج با حمید وفقط

به خاطر علاقه شدیدش بهش تن داد ببینید من نمیخواستم یه دختر خارق العاده

 رو به تصویر بکشم بهر حال اون قسمت زیادی از زندگیش رو به بطالت گذرونده بود

وطبیعی بود که از خیلی چیزا عقب مونده باشه اما همون حس کمال طلبی و

عرضه ای که در مقام عاشقی از خودش نشون داد واعتمادی که به حمید کرد باعث

 شد که اون یه فرصت طلایی بدست بیاره از این فرصتا کمابیش تو زندگی هممون

 پیش میاد اما ما متاسفانه کمتر ازش بهره میبریم واصلا نمیفهمیم که یک کار ساده

میتونه فرسنگها ما رو به خدا نزدیک کنه واما حمید اون پیچیده تره توی زندگیش

مدام به انجام وظیفه فکر کرده ودر این راه زیاد سختی کشیده درست عمل کردن

گاهی خودش میشه حجاب راه گاهی وقتی زیادی خوب باشی وعیبی تو خودت

 نبینی این خوب بودن میشه عادت همه چیز خوبه اما رشدت کند میشه حمید به

چنین وضعی مبتلا شده بود ویه عشق پرشور میتونست روحش رو دوباره به

جریان بندازه ونیلوفر با کودکیهاش با سادگیهاش ولطافتش وعشق پاکش دل حمید

رو لرزوند والبته تا خد ا نخواد نمیشه حمید به فکر ساختن نیلوفر بود به فک

ر پیشرفتش ویه غفلت ظریف وجودش رو گرفته بود حرفای خودش یادش رفته بود

حساب کتابای خدا با ما فرق داره همه بدونید روز قیامت هممون حیرت میکنیم مقام

بعضیا رو ببینیم گاهی یک کارگر شهرداری میزنه از علمای بلزرگ جلوتر وراز این جلو

 زدن تقوا واخلاصه در حد توان هر فرد ادمی که در حد توانش اخلاص وتقوا داشسته

باشه میرسه به اخرش چون اوموقع خدا در حد توانش بهش میده کی میدونه توان خدا چقدره؟


خلاصه شهادت نیلوفر مثل یک کشیده محکم بر صورت حمید بود که هوشیارترش کرد

والبته من برا همین سعی کردم همه جا بخورن ویکنواختی قبلش دقیقا برا همین بود

 تا این شوک بهتر به خواننده وارد شه ومیدونم موفق شدم وهمه شوکه شدند


طولانی شد دوباره بقیش باشه برا بعد
تا اینجا نظرتون چیه؟


پی نوشت: یک وبلاگ تازه تاسیس قرانی دیدم که هدفش تفسیر وبحث در مورد فهم

 ما در باره قرانه طرح خیلی جالبیه به نظرم وقت خوبیم هست به داریم به بهار قران

دارین نزدیک میشیم به همتون توصیه میکنم توی این طرح شرکت کنید خیلی مفیده

روی لینک زیر کلیک کن
                                
                            دانلود رمان با من حرف بزن

                                              قانون زندگی

نظرات  (۲۴)

نمی دونم در مورد آکام چی بگم شما از یک طرف موجی که دیگه موجیم کرده رعنا هم
گیر سه پیچ داده ازاون ور هم نسیم گفته دامادخودمه من موندم این یک دونه پسر شما خودتون قضاوت کنید چکار کنم منتظر پیشنهادت شما هستم
پاسخ:
خب معلومه خودش باید تصمیم بگیر شک نکن منو انتخاب میکنه ههههههههههههههههه
رمان رو نخوندم...
خودتون نوشتید؟
پاسخ:
بله خودم نوشتم با عشششق
من از خدامه که شما را انتخاب کنه ولی بچه های امروزی خیلی به قول وقرار پایبند نیستند دیگه خدوت یک جوری گرفتارش کن که هواییش نکنند
پاسخ:
هههههههههههه باشه تو فکرش هستم
راستی یادم رفت بگم مواظب اکام باش مال خودمه هاااااااااا چشمم روشن میشه خوشتیپش نکنی وقتی میبریش بیرون میترسم این دخترای چشم دریده قاپشو بدزدن سرم بی کلاه بمونه

[خط فاصله]جواب:
سر بی کلاه بهتره از اینکه اینه که نامزد آدمو بر بزنن رقیب قدر زیاد داری موجی تهدید به حمله شیمیایی ومیکربی کرده رعنا هم قسم خورده تا آخرین نفس عقب نشینی نمیکنه نسیم هم قول اقامت در خارج از کشور را داده بجنب
پاسخ:
ههههههههههههههههه وااااای چه رقبای خطرناکی دارم بی چاره اکام بهش بگو زهرا مث بقیه نیست فقط یه لخند کافیه که دلشو برای همه عمر ببرم ههههههههههههههههه
سلام عزیزم خوبی؟؟؟؟
مرسی وب شمام قشنگه
والبته پرمحتوا
پاسخ:
سلام ممنون عزیزم لطف داری
بعضی ها بهتر است در حد یک ارزو بمانند.....
براوده شدنشان به بهای شکستن دلت تمام میشود...
پاسخ:
واقعااااااااا
۲۸ تیر ۹۱ ، ۱۵:۰۷ سجاد علی پور
یادم نبود به امر به معروف و نهی از منکر
اما ننمی‌خواد سخت بگیریم یعنی ممکنه یک هفته با یک نفر به توافق برسیم ممکنه یک ماه هم نرسیم اما مهم تداوم و جدیته همراه اتحاد درونی حالا دیگه هر نظری هست همین جا بگیم و چهار چوبو ببنیدیم اا چیزی به نظر مییاد
سلام زهرا خانوم
ماه پرفضیلت رمضان پیشاپیش بر شما مبارک
راستی رمان هم می نوشتید؟
در پناه حق
سلام گلم
حرفهات رو قبول دارم که حساب کتابهای خدا با ماها فرق داره ولی بازم به جواب سوالم نرسیدم که چرا اسم این رمان رو اینجوری انتخاب کردی.
راستی یه چیزی
این کارت رمانه یا داستان. فکر کنم داستان باشه و در قالب رمان نگنجه ها
موفق و موید باشی زیر سایه آقا امام زمان و در رکاب امام خامنه ای
پاسخ:
ای باب مگه نگفتم بقیشو بعدا مینویسم از دست تو .. هههه یکی از خودم عجولترم دیدم ههههههههههههههههه

آخرم زدی این نیلوفر و ناکار کردی!!!
خب داشتن زندگی میکردن دیگه
امتحان داشتم دیگه نتونستم بقیه شو بخونم ولی تا اینجا که خوندم خوشم اومد
قشنگ مینویسی احسنت
۲۸ تیر ۹۱ ، ۱۹:۱۶ شبکه من و تو
ماه مبارک آمد، ای دوستان بشارت
کز سوی دوست ما را هر دم رسد اشارت
آمد نوید رحمت، ای دل ز خواب برخیز
باشد که باقی عمر، جبران شود خسارت

سلام دوست عزیزم
ممنون از اظهار لطفت، با پست جدید آپم
نظر زیباتون را هم برام بنویسید خوشحال میشم
پاسخ:
سلام ممنون چشم
۲۸ تیر ۹۱ ، ۲۰:۱۹ بی رودروایسی-مهرداد

سلام
من هنوز سالمم
پاسخ:
سلام از دست شما بیخودی داغ نکنید ننه
بیا ببین یه پست منصفانه زدم...دهنمو آسفالت کردند
پاسخ:
هههههههههههههههههههههه عیبی نداره بزرگ میشی یادت میره
سلام.....حوصله ندارم دختر چقد زیاد می نویسی.....
خوبی؟؟؟؟چرا وبم نمیای؟؟؟؟دوسم نداری؟؟؟؟
پاسخ:
سلام تنبل خانوم چرا دوست ندارم ققربونت برم بپر بغل اجی بوووووووووووس
۲۸ تیر ۹۱ ، ۲۳:۵۴ شهید بی پلاک
سلام-
همه چیز یه روز تموم میشه...!
یک روز کتاب رمان زندگی ما هم بسته میشه و چه زیبا که پایانش خوب و با شهادت بسته بشه.
یاد اواین روزی میفتم که اومدم اینجا و هشت قسمت اول رو یه جا خوندم!!! وبعد انتظار یک هفته ای برای قسمت بعدی... تمام شد!
همه چیز یک روز تمام میشود...
خدا قوت. در پناه حق باشید.
پاسخ:
سلام واقعا هشت قسمت رو یک جا خوندید؟ واااای خیلی ممنون امیدار شدم به خودم
سلام
حق با شماست من کم میام ولی باور کنید نمیرسم بخدا راس میگم
باشه سعی میکنم بیشتر بیام
رمانتونم خوب بود
خسته نباشید
با تکرار و تمرین میتونید به جاهای بزرگی برسید
یا علی
ممنونم از حضورتون بخدا حلال کنید
پاسخ:
سلام خوبید خواهش برادر ما میدونیم سرتون شلوغه واقعا رمان رو خوندید یا از جانشینتون پرسیدین؟
۲۹ تیر ۹۱ ، ۰۳:۲۸ دانشجویان حقوق دانشگاه امام صادق(ع)
سلام

حالا چجوری و کی میشه اصل رمان رو خوند؟
پاسخ:
سلام اصل رمان؟ خخب همه قسمتاش سمت کنار وب هست اگرم میخوای ایمیلت رو بده برات بفرستم همشو اما اصل اصلش دست نویسه
سلام
بعد از این رمان قراره چی کار کنی ؟
پاسخ:
سلام یه فکرایی تو سرم هست تا ببینم چی میشه الان نمیگم چون ممکنه نشه ضایع شم ههههههههههههههه
من در این دعوا اعلام بی طرفی کردم وهمه را به آکام ورقبا سپردم خلاصه سع خودت را بکن عروس گلم
پاسخ:
ههههههههههه حالا بذااار میدونم چیکار کنم
۲۹ تیر ۹۱ ، ۰۸:۳۵ معجزه کلمات
خدایا کمکمان کن که در این ماه رمضان
تمرین کنیم ترک هرآنچه که درک دوران ظهور را به تأخیر می اندازد
ماه رمضان، برای آن است که یک ماه مرخصی از زمین برای سفر به ملکوت بگیریم
روزه، فرصتی است تا چند قطره تشنگی به حلقوم روحمان بچکانیم
حلول ماه مبارک رمضان، ماه رحمت و برکت و غفران مبارک
سلام با مطلبی جدید آپم خوشحال میشم که سربزنید

پاسخ:
سلام چشم
۳۱ تیر ۹۱ ، ۰۲:۲۴ دانشجویان حقوق دانشگاه امام صادق(ع)
سلام
ایمیلمون رو هم گذاشتیم
و منتظر

رمضان مبارک
پاسخ:
سلام چشم فرستادم براتون
سلام
میشه لینک دانلود موسیقی متن وبلاگت رو برام بفرستی
ممنون
سلام آپم.
سلام آبجی گلم

کم پیدا شدی !!!!!!!!!

چجوریاست.......

یه وب جدید درست کردم

خداییش نزن تو ذوقمون

بیا سری بزن

باش

منتظرتم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی