با من حرف بزن

در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند .... گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

با من حرف بزن

در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند .... گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

سلام من یه انسان آزادم .آزاد از قید و بند احزاب گروهها ..نه ببخشید من یه اسیرم ..اسیرعشق مولام امام سید علی همه دنیا رو به شوخی میگیرم چیزی زیبا تر از عشق ندیدم. این وبلاگ وبلاگ دلدادگیست .جایی برای بیان بی قراریهای من .

۷ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است

شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۱، ۰۷:۳۷ ب.ظ

یه سئوال؟



                             


یا محمداه! یا محمداه!

 هذا الحسین بالعراء مرمل بالدماء مقطع الاعضاء. یا محمداه! و بناتک سبایا و ذریتک مقتّله تسفی علیها الصّبا!

          

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


یه سئوال دارم از همه :

اون چه هدفیه که خدا حاضر میشه بخاطرش مادرمون زهرا ومولامون علی بخاطرش شهید  شن؟؟؟؟

اون چه هدفیه که امام حسن جیگرشون پاره پاره میشه ...وامام حسین سرشون بالای نیزه میره؟؟؟ 

یکی به من بگه که اون چه هدفیه که آدم از ناموسشم باید براش بگذره؟؟؟؟؟

اما جواب خودم:

 از کسایی که فک کردن ممنون جوابایی رو که دادین همش درسته اما میخوام یه تحلیل بگم که از خودم نیست حاصل همه منبرایی که رفتم کتابایی که خوندم  وتفکرات خودمه البته واضح برا خیلی ها بگم همه میگن آآررره معلومه دیگه گفتن نداشت  اما باید فکر کرد به این حرفا ودر لوح دل نوشت :
عزیزانم چیزی که از هر چیزی واجب تره حفظش وباید از همه چیز براش گذشت   اسلامه  اسلام چیه؟ دستورات وقوانین خدا غیر اینه؟ وقتی اسلام زیر پا گذاشته میشه یعنی حرف خدا زمین میمونه وقتی حرف خدا بخطر بیفته باید از  مال که سهله، جان که جای خود داره ،از ناموست هم بگذری ( خدایی تکبیر نداشت؟) وقتی امام حسین سرشون میره بالای نیزه ،یعنی خدا غریبه، اول مظلوم عالم خداست که با همه قدرتش بنده هاش وایمیسن تو روش هر کاری دلشون میخواد میکنن  وبازم دم نمیزنه بازم روزیشونو قطع نمیکنه امام حسین دلش میخواست برای این مظلومیت خدا بمییییییره حسین بن علی خونش رو داد واسلام زنده موند از ناموسش گذشت تا راهش ادامه پیدا کنه وهدفش پنهان نشه گریه بر حسین یعنی زنده نگه داشتن این راه واین راز ارزش اشک ریختن بر حسینه ( روحی وجانی له الفداه) وقتی تو اسلام رو با اشکات زنده نگه میداری یعنی داری از حرف خدا صیانت میکنی
عاشورا نمایشی پر شوری از بندگی بود چون دیگه راهی نمونده بود تا من وامثال من بفهمیم آآآآآآآآآآی مردم خدا غریبه آآآی مردم خدا رو بپرستید وحنجر علی اصغر امام حسین بلند ترین فریاد را زد جوری که صداش در تاریخ طنین انداز شد
 
 یا ابا عبدالله هر چیزی را پدریست و تو پدر عبودیت وبندگی خداوندی انگاه که با  اخرین رمقت گفتی :

         الهی رضا ب
قضائک و  تسلیما لامرک لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین






۲۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۱ ، ۱۹:۳۷
درد سر
چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۱، ۰۸:۰۹ ب.ظ

آقا مرتضی سلام( قسمت اخر)

یا فاطمه شرمنده که  حسینی شدن ما به بهای بی حسین شدن تو  تمام شد وشرمنده ترکه بی حسین شدن تو ما را حسینی نکرد......امشب با بچه های مسجد رفتیم تو خیابونای شهر چاووشی خوندن و  اول محرم رو اعلام کردن همش با خودم زمزمه میکردم باز این چه شورش است که در خلق عالم است ....دلم هوای نجف رو کرده حسابی نمیدونم ربطش چیه

***********************************************************************************
آقامرتضی چه وقت‌هایی می‌نوشت؟ ‌ 

‌ در همان آپارتمان هفتاد و پنج متری که در قلهک داشتیم، دو اتاق بود و پنج نفر آدم. نمی‌دانم چه‌طور می‌نوشت. برایم عجیب بود. هیچ وقت فکر نمی‌کرد باید اتاق دیگری داشته باشد. خودش را طوری تربیت کرده که می‌توانست در همان شلوغی و سر و صدا و بی‌جایی. پشت میز غذاخوری بنشیند و بنویسد. حتی میز خاصی برای کار نداشت. شب‌ها که از سر کار می‌آمد. دوساعتی می‌خوابید و بعد بلند می‌شد و به نماز شب و مناجات و نوشتن. همه با هم بود تا صبح. صبح هم یک ساعتی می‌خوابید و بعد به سر کار می‌رفت. ‌ 

از احوال خودتان و آقامرتضی در روزهای نزدیک شهادتشان بگویید. ‌ 
‌ من هم ایشان را نمی‌شناختم. اصلا‌ این تصور را نداشتم که وقتی برای فیلمبرداری‌به فکه می‌روند، شهید بشوند. من آثار شهادت را در ایشان کشف نمی‌کردم. روزهای آخر، وقتی به فکه رفتند و کار نیمه تمام ماند و برگشتند، گفتند "دو سه روز دیگر باید برگردم فکه." در این چند روز ایشان را خیلی اندوهگین دیدم. مرتب سوال می‌کردم "چرا این‌‌قدر گرفته و ناراحتی؟" ولی در ذهنم هیچ ارتباطی برقرار نمی‌شد که اتفاقی افتاده که دوباره دارند برمی‌گردند. ولی الا‌ن که به آن چند روز نگاه می‌کنم، کاملا‌ مطمئن می‌شوم که می‌دانستند. اخرین صحبتهای ما در آن یکی دو روز آخر درباره‌ قراری برای روزهای بعد بود. من گفتم این کار را بعد از آمدن شما هم می‌شود انجام داد ان‌شاءالله. اما ایشان یک دفعه سرشان را برگرداندند و دیگر حرفی بین ما رد و بدل نشد. الا‌ن که به آن تصاویر نگاه می‌کنم، می‌بینم بدون تردید از شهادت خودش اطلا‌ع داشت. همان اواخر وقتی پیشنهادی به ایشان دادم، گفتند 

ادامه مطلب خیلی قشنگه 

بسیار مهم : از اول محرم تا اربعین چهل روزه یه طرح رو برا ظهور امام زمون شروع کنید اونم اینه که هر شب دعای فرج رو بخونیم همه ( الهی عظم البلا)  هر کی خواست تو ثوابش شریک باشه این موضوع رو تو وبش بذاره تا این طرح گسترش پیدا کنه .... علی یارتون
۲۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۱ ، ۲۰:۰۹
درد سر
يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۱، ۰۵:۴۵ ق.ظ

آقا مرتضی سلام(قسمت دوم)

درباره‌کارشان، در خانه چیزی می‌گفتند؟ ‌
‌ نه. اما درباره بعضی فیلم‌ها اظهار نظر می‌کردند و نقدهای دقیقی داشتند.

بیش‌تر، حرف‌هایشان در جمع خانواده درباره‌چه بود؟ ‌

بیش‌تر، ما برای ایشان حرف می‌زدیم. از اتفاق‌های روز، حتی آمد و شد اقوام، و ایشان هم به این حرف‌ها دل می‌دادند. چه به حرف‌های من، چه به حرف‌های بچه‌ها. یادم می‌آید وقتی سمینار سینمای پس از انقلا‌ب برگزار شد و ایشان هم یکی از سخن‌ران‌ها بودند، برخورد بدی در آن جلسه با ایشان شده بود. شما می‌دانید در سینمای ما مدعی زیاد است، اما آدم باسواد کم داریم. آن شب وقتی به خانه آمدند هیچ نگفتند. بعدها من در نوشته‌هایشان در مجله‌سوره‌سینما داستان آن شب را خواندم و اخیرا هم نوارش را از روایت فتح گرفتم و فیلمش را دیدم. ایشان در مقابل چه جو عجیبی ایستاده بود و در یک فضای مخالف، قدرتمندانه حرف‌های اصلی خودش را زده بود. حتی با سلا‌مت نفس به همه‌اعتراضات بی‌پایه آن‌ها که به نحو غیر محترمانه‌ای مطرح می‌شد گوش کرده بود. من وقتی فیلم را دیدم تازه متوجه شدم که چقدر تحمل آن فضا مشکل بود و آقامرتضی وقتی به خانه آمده بود اصلا‌ مشخص نبود که ساعت‌ها در چنین فضایی حرف زده است. شما می‌دانید یکی از رنج‌های آقامرتضی بی‌سوادی حاکم بر سینما بود و از طرف دیگر مدعیان زیادی که بودند و هستند.





ادامه مطلب رو از دست ندی هاااا
۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۱ ، ۰۵:۴۵
درد سر
سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۱، ۰۵:۵۳ ب.ظ

اقا مرتضی سلام (قسمت اول)



عکس شهید اوینی ودخترشون
خانم امینی، در ابتدای گفت‌وگو از خودتان بگویید. ‌
مریم امینی هستم. متولد سال 1336. تحصیلا‌تم لیسانس ریاضی و علوم کامپیوتر. ‌

آشناییتان با آقامرتضی چگونه بود؟ ‌

‌ قبل از ازدواج، آشنایی چند ساله با هم داشتیم. من ایشان را می‌شناختم. از سن پانزده سالگی تا نوزده بیست سالگی که این آشنایی به ازدواج رسید. ‌

خانواده‌ها با این ازدواج موافق بودند؟ ‌

‌ خانواده‌ من مخالف بودند، ولی برای من مشخص بود که این زندگی مشترک باید شروع شود. صورت دیگری برای ادامه زندگی نمی‌توانستم تصور کنم. ‌

چرا؟ ‌

‌ به خاطر این که از همان ابتدا مرتضی برای من حالت مراد بودن را داشت. رد و بدل کردن کتاب‌های خوب؛ شرکت در سخن‌رانی‌ها و کنسرت‌های موسیقی دانشکده‌ی هنرهای زیبا که ایشان آن جا درس می‌خواندند؛ در واقع ایشان راهنمای کاملی برای من بودند. ‌


جای شما بودم ادامه  مطلب رو تا ته میخوندم خیلی قشنگه

بی ربط نوشت:

دیشب جاتون خالی با برو بچ رفتیم سینما فیلم اختاپوس خیلی بامزه بود کلی خندیدیم اگه وقت کردین برین فقط دلم میخواست به سید جواد بگم شما هم بـــــــــــــــله؟؟

۲۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۱ ، ۱۷:۵۳
درد سر
پنجشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۱، ۱۱:۳۸ ق.ظ

بدحجاب ضد دین یا ضد انقلاب نیست

این روزا حال غریبی دارم مولا...... بارها فکر کردم به کدهایی که خدا در تولد ومرگ وبه ولایت رسیدنتان قرار داده اینکه چگونه خدا از بدو تولد خانه خودش را مهد شما کرده و اینکه به ولایت رسیدنتان در بازگشت از خانه خدا بوده واینکه محل عروجتان هم  در خانه حق
وهر بار یک نتیجه گرفتم مولایم با جان دلم دور سرت میگردم وطوافت میکنم که
 علی
ٌمع الحق والحق ُمع العلی 

                         الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین علی بن ابی طالب

                             عید همتون مبارک
 امروز خیلی خیلی پیامبرو حضرت زهرا خوشحالن یادتون باشه کم نخواین ازشون تا تنور گرمه نونو دربیارین

 

***********************************************************************************
امروز میخوام یه نتیجه گیری از مجموع این چند پست بکنم اینکه عزیزانم چه بخواهیم چه نخواهیم خداوند حجاب رو به ما واجب کرده وحجاب یه پدیده اجتماعیه ورعایت کردن یا نکردن اون روی همه جامعه اثر میذاره پس همه جامعه حق داره روی این قضیه حساس باشه ومیخواستم نظر امام سید علی رو در باره خانومای بد حجاب بدونید این صحبتای زیر بیانات ایشون تو همین ماه اخیره بخونید:

«بعضى از همینهائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهمان‌نواز، هم بقیه‌ى آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانمهائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانمبدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟».

ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت»
الان میخوام مخاطبین این پست رو از هم جدا کنم

فقط مذهبی ها بخوانند:

اگه ما خودمون رو مرید امام سید علی عزیز میدونیم باید وباید وباید به حرفای ایشون پایبند باشیم ما نباید خودمون رو بی گناه وبد حجابها وبقیه کسانی که ظاهر دین رو رعایت نمیکنن جنایت کار بدونیم ما نباید اونا رو تحقیر کنیم دین اومده تا کرامت انسانها رعایت بشه خدا همه بند هاش رو دوس داره من وتو هم گناهکاریم  ممکنه گناه من در ظاهرم نباشه پس اگه یه دله دزد دیدید نگیریدش زیر مشت ولگد یا بهش فحش ندید تکلیف دزد با قانون روشنه اون باید طبق قانون مجازات بشه نه طبق دلبخواه ما اگه یه جوون رو دیدی که خدای نکرده مست بود نگریردش زیر مشت ولگد تو رو خدا با تقوا باشید در باره ادم مست هم قانون داریم وحدش باید طبق شرع جاری بشه تو دل خودمون، خودمون رو تقدیس نکنیم واحساس برتری نکنیم معلوم نیست اگه من وتو در شرایط اون زندگی کرده بودیم بازم همینجوری میموندیم خواهش میکنم از ته دل با تقوا باشیم نه فقط در ظاهر
فقط بد حجابها بخوانند :
عزیزانم منم مثل تو گناهکارم میخوام بدونی با بی حجابی از حکومت یا من وامثال من سرپیچی نمیکنی باید بدونی با این کار در برابر  پروردگار خودت می ایستی  من و تو هر دو گناهکاریم من در برابر پروردگارم زانو میزنم وازش میخوام از غلطایی کردم بگذره اما تا حالا فک کردی گناهایی مث بدحجابی حق الناس به حساب میاد؟؟؟ تو اگه توبه کنی وبرگردی اثر گناه خودت رو چه میکنی؟ ممکنه مردی به خاطر تو به گناه افتاده باشه ممکنه زنی بخاطر تو توجه همسرش رو از دست داده باشه ممکنه دختر با حجابی  با دیدن زیبایی تو خواسته شبیه تو بشه واونم حجابش رو کنار بذاره وهزار شاید دیگه پس منطقی باش وبه خدای خودت اعتماد کن ومطمئن باش خداوند جز خیر ما نمیخواد حجاب هم روح تو رو از وسوسه های زیاد که در دراز مدت افسردگی میاره نجات میده وهم باعث میشه همه راحت به زندگیشون برسن ومسائل جنسی وشهوانی میره توی خونواده وقتی زن بدحجابی نباشه جوون مجبور میشه زود ازدواج کنه وحتی بعد از ازدواج هم فقط به همسر خودش قناعت کنه بچه ها در خونواده هاشون پرورش پیدا میکنند وخیلی برکات دیگه داره اگه مهم نبود حجاب مطمئن باش دشمنان ما به صرافت نمیفتادن تا چادر رو از سر زن ایرانی بکشن
مسئولین فرهنگی بخونن:
فک نکنید با کار راحت وعادی میتونید در برابر هجمه های دشمن ایستادگی کنید مهمترین کار به دوش شما عزیزانه اگه شما کارتون رو جهاد گونه انجام بدین دیگه اصلا به گشت ارشاد نیازی نداریم شما باید نیروهای متهد وهنرمند پرورش بدید نمیشه با فیم سفارشی به کسی که اصلا نمیدونه حجاب چیه یه اثری بسازید که نتیجش بشه ترغیب جوون به حجاب از کوزه همان تراود که دروست فقط کسی میتونه یک داستان خوب بنویسه که خودش از صمیم قلب اعتقاد داشته باشه وهنر لازم هم بهش اموزش داده بشه پس دست بجنبونید وقت تنگه
گشت ارشادیا بخونن :
عزیزانم اگه فک کردید با توهین وتحقیر یا زدن کاری درست میشه باید بگم سخت در اشتباهید باید تحمل داشته باشید با ارامش ومتانت فقط تذکر زبانی بدید اون سخت گیری ها مال کسایی هست که مطمئن هستید دارن پول میگیرتن تا هنجار شکنی کنن که همونم باید مطابق قانون باشه یادتون باشه اون لباسی که تنتونه مقدسه واگه شما تقوا داشته باشید شک نکنید که مردم مث همیشه ازتون حمایت خواهند کرد مردم بهترین قاضی هستند

امیدوارم تونسته باشم از پس بحث براومده باشم این روزا حالم خوش نیست چه ابرو داری پیش خدا چه نداری برام دعا کن



تمام قسمتهای این پست از اول تا اخر


۳۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۱ ، ۱۱:۳۸
درد سر
شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۱، ۰۵:۵۵ ق.ظ

مراحل ایجاد گشت ارشاد بصورت امروز

 سلام همینطور که در قسمت قبل گفتم بعد از اجباری شدن حجاب عده ای اعتراض کردند وعده ای دیگه از مردم هم خواستند جلوی اون عده دیگه رو بگیرند واقدام متقابل کردند واین وسط گروهی عناصر معلوم الحال هم از اب گل الود ماهی گرفتند وجو رو یه تشنج کشوندند عده ای از روی نادانی به بی حجابها متعرض شدند وعده ای هم مغرضانه وبرای تخریب مذهبی ها اقدامات بدی کردند برای همین امام گفتند برخورد با بدحجاب باید توسط حکومت باشه وبر همه حرام است دخالت کنند  حکم امام در روز سیزده تیر به این شرح است:


بسم اللَّه الرحمن الرحیم
ممکن است تعرض به زنها در خیابان و کوچه و بازار، از ناحیه منحرفین و مخالفین انقلاب باشد. از این جهت، کسى حق تعرض ندارد و این گونه دخالتها براى مسلمانها حرام است، و باید پلیس و کمیته‏ها از این گونه جریانات جلوگیرى کنند. 
روح اللَّه الموسوی الخمینى‏
بعد از اون با وجود مخالفتهای روحانیون با اعمال رفتارهای خودسرانه عده ای تندروی میکردند و برخوردهای تند داشتند که این اصلا درست نیست یکی از کسانی که برخورد خیلی سختی با بدحجابها داشت اکبر گنجی بود که اون موقع به اصطلاح پاسدار بود اما الان توی لندن .....بگذریم منظورم اینه که هرجا افراطی باشه بدنبالش تفریطی هم هست  

قانون مجازات اسلامی بعد از همه این فراز و نشیب‌ها و در آبان‎ماه 1362 در شرایطی به تصویب رسید که پیش از آن، زنان عملا در عرصه عمومی محجبه شده بودند

روزهای آخر تیر 1363 تظاهرات متعددی در نقاط مختلف تهران علیه بدحجابی برگزار شد که در بعضی نقاط به درگیری با زنان بدحجاب و حمله به بوتیک‌های فروش لباس‌های نامناسب انجامید. وزارت کشور از اعطای مجوز برای این تظاهرات خودداری کرده بود، اما مانع حضور مردم نشد و تنها در محل‌های درگیری افرادی را دستگیر کرد. تظاهر‎کنندگان از عملکرد گشت‌های ارشاد به‎شدت ناراضی و خواستار برخورد جدی‎تر با بدحجابان بودند؛ در حالی که سرپرست دایره امر به معروف و نهی از منکر، هدایت و ارشاد را وظیفه اصلی نیروهای خود می‌دانست. برای فهم بهتر رفتار معترضین باید به یاد آورد که سال‎های میانی دهه 60 اوج جنگ تحمیلی بود و اغلب خانواده‌های انقلابی و مذهبی داغدار شهیدی یا چشم‎انتظار عزیزی بودند و تحمل نداشتند که ارزش‎های‎شان از سوی پایتخت‎نشینان به سخره گرفته شود.
تیرماه 1364: اخطار به اهل فساد و فحشا و منکرات که در صورت ادامه اعمال، از کلیه منافع و مصالح از جمله استخدام در ادارات و مراکز دولتی محروم می‌شوند.

اردیبهشت 1365: تهدید به برخورد قانونی با بدحجابی و فروشندگان لباس‌های مبتذل و ضداخلاقی و پس از مدتی اعتراف به معطل ماندن طرح مبارزه با بوتیک‌ها به‎دلیل فقدان قانون مناسب.

اردیبهشت 1366: معرفی طرح جدید مبارزه با بدحجابی از سوی وزیر کشور که مانع استفاده این افراد از کلیه امکانات دولتی و عمومی می‌شود.

بهمن 1366: اعلام طرح جایگزینی و مبارزه ریشه‌ای با باندهای فساد و منکرات.

فروردین 1368: تقاضای شورای‌عالی قضایی برای برخورد فعال نیروی اجرایی و انتظامی با بدحجابی.

آذر 1368: اعلام برخورد قاطع دادگاه‌ها با بدحجابی از سوی رییس قوه قضاییه.

اردیبهشت 1369: اعلام جزییات طرح مبارزه با منکرات و بدحجابی.

خرداد 1370: خبر اجرای طرح مبارزه با بدحجابی و نظارت بر اماکن عمومی.

تیر 1371: تهدید کسانی که مقید به حدود الهی و انقلابی نیستند، از سوی رییس‎جمهور وقت.

دی 1372: اعلام این‌که سیاست دولت در مورد بدحجابی بر هدایت افراد استوار است.

خرداد 1375: اعلام خبر اجرای طرح مبارزه با بدحجابی در تهران از سوی وزیر کشور. نگاهی کوتاه به موضع‎گیری‌های مسئولین در مقابل بدحجابی نشان می‌دهد راهکارهای اجرا شده کمکی به حل مسئله نکرده‎اند.
در آخرین ماه‌های ریاست‎جمهوری سیدمحمد خاتمی در سال 1384، طرح گسترش حجاب و عفاف که از ابتدای دهه 70 در دستور کار شورای‌عالی انقلاب فرهنگی قرار داشت، به تصویب رسید که راهبردها و راهکارهای اجرایی هرکدام از دستگاه‌ها در آن مشخص شده بود؛ اما این مصوبه در دولت بعدی نیز اجرایی نشد. نگرانی از این وضعیت فرهنگی جامعه در این دوره در کلام و نوشته‌های طیف مذهبی و انقلابی نمایان بود
تبلیغات انتخاباتی ریاست‎جمهوری نهم، با موضوع برخورد با بدحجابی گره محکمی خورد و بیشتر کاندیداها شاید برای کسب رأی بیشتر، برخورد با بدحجابی را بی‎اهمیت نشان می‌دادند و آن را از اولویت‌های خود عنوان نمی‌کردند. طرفداران حجت‎الاسلام هاشمی رفسنجانی تحت حمایت ستاد انتخاباتی‎اش این‎طور نشان می‌دادند که بی‎حجابی مطلوب آن‎هاست و دختران بدحجاب، شمال شهر تهران و برخی شهرستان‌ها را با رقص و پایکوبی پر کردند و دکتر احمدی‎نژاد هم در برنامه گفت‎و‎‎گوی ویژه خبری قبل از انتخابات گفت که مو و مانتوی دختران مسئله دولت نیست.

اما با تغییر دولت و بر سر کار آمدن دولتی با شعارهای انقلابی موسوم به اصول‎گرا، تغییر رویه در بحث مبارزه با بدحجابی محتمل به‎نظر می‎رسید.

اردیبهشت 1385: کلیات، و دی‎ماه همان سال طرح اصلاح شده ساماندهی مد و لباس در مجلس و شورای نگهبان به تصویب رسید که یک طرح زیربنایی در مبارزه با بدحجابی محسوب می‌شد و وظیفه کلیه دستگاه‌های دولتی در آن مشخص بود. به این ترتیب، طرحی بر انبوه طرح‌های گذشته افزوده شد که تا این لحظه هنوز عملی نشده است.

تیر 1385: مراجع عظام، آیت‎الله گلپایگانی، مکارم و فاضل از کم‎توجهی مسئولین دولتی نسبت به مسائل دینی و فرهنگی به خصوص حجاب، ابراز نگرانی کردند.

اردیبهشت 1386: گشت‌های ارشاد دوباره شروع به کار کرد اما برخوردها ملایم و محدود به تذکر لسانی بود.

سال 1387: برخوردهای جدی‎تری با زنان بدحجاب که از سوی فرمانده نیروی انتظامی تهران، مانکن‌های متحرک نامیده می‌شدند، صورت گرفت. این برخوردها بعضا منجر به کشمکش زنان با نیروهای انتظامی شد. فیلم‌های تهیه شده از این وقایع در مقیاس وسیع منتشر شد و انتقادات فراوانی را متوجه نیروی انتظامی کرد؛ در حالی‎که همزمان بازخوردهای مثبتی از سوی جمعی از مردم نیز دریافت می‌شد.
ودر سالهای بعد دوباره برخوردها کم کمتر شد وتا امروز این سردرگمی ادامه داره چیزی که کاملا واضحه اینه که اگر چه برخورد با بدحجاب از طریق پلیس ممکنه حجاب رو به بدحجاب نقبولونه اما جامعه از اسیبهای دیگری که یکیش ترویج بدحجابیست ایمن میشه و دیگه اینکه برخورد پلیس با بدحجاب باید در کمال ارامش وادب ومتانت باشه که کما این سالهای اخیر اکثر برخوردها اینچنین بوده مگه اینکه خود اون بدحجاب دست به خشونت بزنه وسعی بر مظلوم نمایی وجلب توجه کنه که اکثر دختران ما اینچنین نیستد 
در ادامه چند عکس درمورد برخورد پلیس با بدحجابان میذارم ببینید در این عکسها خشونت میبینید ؟؟؟؟

لینکهای مفید:

http://www.masontube.ir/1391/03/01/post-2118

http://www.tikpix.org/show.php?ID=1263



http://www.sedaghatnews.ir/Pages/News-2931.html



http://www.zibaweb.com/hejab.htm

عکسای ادامه مطلب رو از دست ندید

تمام قسمتهای این پست از اول تا اخر


۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۱ ، ۰۵:۵۵
درد سر
دوشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۱، ۰۹:۳۹ ق.ظ

بررسی حجاب در ایران بعد از انقلاب






بعد از پیروزی انقلاب مردم انقلابی طبیعتا دلشون میخواست تغییرات مطلوب خودشون رو بر مبنای اسلام توی جامعه ببینند حجاب بیرق زن مسلمان است وظاهری ترین سند بر مسلمانی اوست .اما از طرفی تعداد زیادی از زنان اون زمان عادت داشتن بیحجاب باشند اخه حجاب ممنوع بود ادارات مدارس زنها بی حجاب بار اومده بودند در عین اینکه عده زیادی از زنها که خانه دار بودن یا در شهرستانها حجاب داشتن یا حتی چادری بودن خب طبعا برای کسی که از اول عمرش رنگ روسری رو ندیده سخته یه دفه بیاد با حجاب بشه برا همین مطرح شدن بحث اجباری شدن حجاب بازخوردهای بسیار متفاوتی توی جامعه گذاشت یه عده راحت پذیرفتند یه عده هم که اصلا خواهان حجاب بودند اما یه عده از خانومای بی حجاب به راحتی تسلیم نشدن ودست زدند به راهپیمایی حضرت امام وروحانیون سعی کردند حجاب رو برای مردم توضیح بدند وضرورتش رو در جامعه بیان کنن  اما از طرفی زنهای باحجاب هم ساکت ننشستن وهر جا بی حجابها  اعتراض میکردند اونها هم حاضر میشدن وبا اونا مقابله میکردن کم کم جو متشنج شد یه عده منافقین از این وضع سوء استفاده کردند و به این تشنجات دامن زدند تا اینکه.....

 بذارین من تعریف نکنم وقایع اون سال رو از سایت دیده بان براتون میذارم تا خودتون بخونید  

برید به ادامه مطلب این وقایع واقعا جالبه

در قسمت بعد به عملکرد گشت ارشاد میپردازم 

لینک سایت دیده بان

لینک تمام قسمتهای همین پست از اول تا اخر


۲۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۱ ، ۰۹:۳۹
درد سر