با من حرف بزن

در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند .... گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

با من حرف بزن

در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند .... گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

سلام من یه انسان آزادم .آزاد از قید و بند احزاب گروهها ..نه ببخشید من یه اسیرم ..اسیرعشق مولام امام سید علی همه دنیا رو به شوخی میگیرم چیزی زیبا تر از عشق ندیدم. این وبلاگ وبلاگ دلدادگیست .جایی برای بیان بی قراریهای من .

۹ مطلب در تیر ۱۳۹۱ ثبت شده است

پنجشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۱، ۱۲:۳۵ ب.ظ

آماده برا مهمونی



شده تا حالا بخواین برین یه مهمونی پر وپیمون ؟ چند رقم غذا با پذیرایی مفصل؟

اون موقع ها از ساعتها قبل چیزی نمیخوریم تا حسابی گرسنه بشیم تا بتونیم

حسابی دلی از عزا در بیاریم
قربون خدا برم که همه کاراش برعکسه یعنی

 از نظر ما بنده ها برعکسه الان نزدیک ضیافت خدا هستیم یه مهمونی بزرگ به صرف

گرسنگی وتشنگی
یکی از دوستام میگفت خدا نداری خرج کنی چرا اخه مهمون

دعوت میکنی؟
ببخش خدا من با شما هم شوخی میکنم هااااا حساب کتاب

خدا با ما فرق داره میخوای بیای مهمونی؟ میخوای بیشترین بهره رو از رحمت خدا

 ببری؟ پس تا میتونی استغفار کن ودیگه گناه نکن تا جایی که میشه مواظب دلت

 باش  اینا رو دارم به خودم میگم هاااااا اگه اهنگ تند گوش میدادی فعلا گوش نده

فیلم بد نبین
دروغ وغیبت که دیگه راه نداره کلا دورش خط بکش که از همه چی

بدتره ...هر کاری که حواس تو رو از مهمونی پرت کنه مث همون مهمونی که اول

گفتم از چند ساعت قبل چیزی نمیخوردی یادته؟ اینجوری اشتهای معنوی تو باز

 میشه وبیشتر بهره میبری حواستم به بهار قران باشه تو این ماه قران رو بهتر

میفهمی انگار وبهرت بیشتر میشه مث فصل بهار که رویش داره  بسه دیگه همین


راستی یه وبلاگ جدید زدم با دوستم اولش میخواستم دستهایم پنهان باشد با اسم

 دریا زدم اما بعد دیدم با این حواس پرتم هی با اسم عوضی برا بعضیا نظر گذاشتم


ضایع شدم رفت
حالا به همتون میگم وشفاف سازی میکنم اخه منو چه به پنهان

کاری ...والا
انگیزه من ودوستم باران از زدن این وب نظر کبالت بود یادتونه؟ گفته

 بود بجای قران خوندن تنها بهه تفسیر برسید خب این دوستم بهم گفت بزنیم

 آستینامون رو بالا ؟ منم گفتم یا علی میزنیم ببینیم چی میشه
اینم لینکشه

 حتما حتما تو بهار قران رو مفاهیم قران کار کنیم همه تا مورد رحمت خدا قرار

بگیریم باشد به ظهور نزدیکتر شیم توضیح روش کار تو پست اول اومده ببینم چیکار میکنید رفقا

                           
  
حتما کلیک کن ( قانون زندگی)


خواهر وبرادر میانماریم تو را میکشند چون مسلمانی چون منافع

استکبار جهانی ایجاب میکند تو بمیری ای مسلمانها تا کی سکوووووت

تا کی ....تا کی

                  
کلیک کن ( ستاد حمایت از مردم میانمار )

عکسهای تکان دهنده رو در ادامه مطلب ببینید


امروز ظهر دارم میرم مشهد ان شالله برا همتون دعا میکنم من دو تا پست گذاشتم با

یکیش در سوم مرداد وبعدی هشتم به روز شه پس همچنان به من سر بزنید وبرام نظر

بذارید اومدم جواب میدم تو افطار وسحر حتما برام دعا کنید ممنون
۲۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۱ ، ۱۲:۳۵
درد سر
سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۱، ۰۶:۲۹ ب.ظ

درباره رمان

سلام به همه خوبییین رمان منم تموم شد مث همه چیز که تموم میشه قول داده بودم براتون از هدفم بگم وپاسخ نقداتون رو هم بگم الوعده وفا

این  رمان دوتا شخصیت مهم داره نیلوفر وحمید از دو دنیای تقریبا متفاوت ودونسل

مختلف نسل جنگ ونسل امروزنیلوفر دختری پر شور وپر انرژیه که از روزمرگیها

 خسته شده و خواهان زندگی با ارزشه بنظر من اولین چیزی که باعث اصلاح انسان میشه تفکره اینکه اون ادم به وضع موجود راضی نباشه ودنبال کمال معنوی باشه

 اون اگر چه در یک خونواده ارمانگرا رشد نکرده اما به ارمانهای مردی مث حمید

 احترام میذاره واین دومین شرطه یعنی ادب ، نیلوفر دنبال ظاهر چیزها نبود و

در الفاظ واسامی متوقف نمیشد اون روح سیالی داشت که کسی نمیتونست اونو

 به بند بکشه واین حالت رو تا اخر عمر حفظ کرد اون خیلی از کارها رو براساس

فترتش انجام میداد وگاها اصلا فلسفه اونو نمیدونست مثل اردواج با حمید وفقط

به خاطر علاقه شدیدش بهش تن داد ببینید من نمیخواستم یه دختر خارق العاده

 رو به تصویر بکشم بهر حال اون قسمت زیادی از زندگیش رو به بطالت گذرونده بود

وطبیعی بود که از خیلی چیزا عقب مونده باشه اما همون حس کمال طلبی و

عرضه ای که در مقام عاشقی از خودش نشون داد واعتمادی که به حمید کرد باعث

 شد که اون یه فرصت طلایی بدست بیاره از این فرصتا کمابیش تو زندگی هممون

 پیش میاد اما ما متاسفانه کمتر ازش بهره میبریم واصلا نمیفهمیم که یک کار ساده

میتونه فرسنگها ما رو به خدا نزدیک کنه واما حمید اون پیچیده تره توی زندگیش

مدام به انجام وظیفه فکر کرده ودر این راه زیاد سختی کشیده درست عمل کردن

گاهی خودش میشه حجاب راه گاهی وقتی زیادی خوب باشی وعیبی تو خودت

 نبینی این خوب بودن میشه عادت همه چیز خوبه اما رشدت کند میشه حمید به

چنین وضعی مبتلا شده بود ویه عشق پرشور میتونست روحش رو دوباره به

جریان بندازه ونیلوفر با کودکیهاش با سادگیهاش ولطافتش وعشق پاکش دل حمید

رو لرزوند والبته تا خد ا نخواد نمیشه حمید به فکر ساختن نیلوفر بود به فک

ر پیشرفتش ویه غفلت ظریف وجودش رو گرفته بود حرفای خودش یادش رفته بود

حساب کتابای خدا با ما فرق داره همه بدونید روز قیامت هممون حیرت میکنیم مقام

بعضیا رو ببینیم گاهی یک کارگر شهرداری میزنه از علمای بلزرگ جلوتر وراز این جلو

 زدن تقوا واخلاصه در حد توان هر فرد ادمی که در حد توانش اخلاص وتقوا داشسته

باشه میرسه به اخرش چون اوموقع خدا در حد توانش بهش میده کی میدونه توان خدا چقدره؟


خلاصه شهادت نیلوفر مثل یک کشیده محکم بر صورت حمید بود که هوشیارترش کرد

والبته من برا همین سعی کردم همه جا بخورن ویکنواختی قبلش دقیقا برا همین بود

 تا این شوک بهتر به خواننده وارد شه ومیدونم موفق شدم وهمه شوکه شدند


طولانی شد دوباره بقیش باشه برا بعد
تا اینجا نظرتون چیه؟


پی نوشت: یک وبلاگ تازه تاسیس قرانی دیدم که هدفش تفسیر وبحث در مورد فهم

 ما در باره قرانه طرح خیلی جالبیه به نظرم وقت خوبیم هست به داریم به بهار قران

دارین نزدیک میشیم به همتون توصیه میکنم توی این طرح شرکت کنید خیلی مفیده

روی لینک زیر کلیک کن
                                
                            دانلود رمان با من حرف بزن

                                              قانون زندگی
۲۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۹۱ ، ۱۸:۲۹
درد سر
جمعه, ۲۳ تیر ۱۳۹۱، ۱۲:۳۰ ب.ظ

مظلومی اما...



تاریخ قمری صحیح تولّد رهبر حکیم انقلاب، 28 صفر 1358 هجری قمری است و با پیگیری از مرکز تقویم مؤسسه فیزیک دانشگاه تهران، آن تاریخ را با تقویم شمسی تطبیق داده و در می‌یابد ایشان چهارشنبه 29 فروردین 1318 متولد گردیده‌اند... پیشتر هم شنیده می شد که امام خامنه‌ای، تاریخ تولّدی که برایشان نقل می‌شود را نادرست خوانده بودند، اما درشناسنامه ایشان همان تاریخ قید شده بود.

بهر حال تو شناسنامشون 24 تیر ماه تولدشونه ومن به این بهانه تصمیم گرفتم قدری ایشون رو از منظر بزرگان به معرفی کنم اولش دلم میخواست مث همیشه یه متن روان بنویسم اما دیدم در حدی نیستم تا درباره ایشون از زبون خودم نظر بدم شرح حال بزرگان را بزرگان بهتر میتوانندجون مادرتون تا اخرش بخونید تنبلی نکنید


 

علامه عظیم‌الشأن حضرت آیت‌الله حسن‌زاده آملی، جلوی حضرت آقا دو زانو نشسته و ایشان را مولا خطاب می‌کنند. حضرت آقا ناراحت شده و به علامه می‌فرمایند این کار را نکنید. علامه حسن‌زاده می‌فرمایند: اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمی‌کردم.

ایشان در جای دیگر فرموده‌اند: گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان حجت‌بن‌الحسن(عج) است. این جملات وقتی بیشتر معنا پیدا می‌کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف آیت‌الله طباطبایی درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را کسی نشناخت جز امام زمان(عج). راهی که حسن‌زاده در پیش دارد، خاک آن توتیای چشم طباطبایی

در سال 69 بنده به حاج احمدآقا خمینی گفتم که شما طی یک سخنرانی اعلام کردید که "هر کس بین اطاعت از مقام معظم رهبری و امام راحل(ره) تفاوت قائل باشد، در خط آمریکاست " که ایشان با تأیید دوباره این سخن گفتند، بنده از روی اعتقاد این حرف را زده‌ام. بعد ایشان فرمودند: برخی از این افراد دور من را گرفته‌اند که بنده را در مقابل حضرت آیت‌الله خامنه‌ای قرار دهند که من متوجه شدم و توی دهن‌شان زدم.

حاج احمدآقا در ادامه فرمود: باید به این احمق‌هایی که می‌گویند آقای خامنه‌ای نباید رهبر شود، گفت "پس چه کسی؟ " اگر نظر آن‌ها بر روی فلانی است، او که حتی توانایی اداره خانواده خود را ندارد چه برسد به یک مملکت.

همچنین ایشان فرمودند: سه سال قبل از عزل منتظری، یعنی سال 1365، سران قوای سه‌گانه کشور در جماران جلسه داشتند که آن روز آقای منتظری نیز با امام راحل(ره) ملاقاتی داشت، آن‌ها مشغول بحث و گفت‌وگو بودند که یک‌دفعه امام خمینی برخلاف معمول بدون زدن در، با ناراحتی وارد اتاق می‌شود.

بنا به گفته حاج‌احمدآقا، در این جلسه خود ایشان، میرحسین موسوی با منصب نخست‌وزیری، موسوی اردبیلی رئیس قوه قضاییه، هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس و آیت‌الله خامنه‌ای نیز با سمت ریاست جمهوری حضور داشتند.

امام(ره) با ناراحتی تمام گفتند: بنده از اول گفتم منتظری به درد رهبری نمی‌خورد، مجلس خبرگان رأی بر شایستگی او داد و بنده به خاطر التزام به قانون پذیرفتم، ولی امروز به صورت صریح این سخن را تکرار می‌کنم.

در آن وضعیت سکوت عمیقی در جلسه حاکم شد که آیت‌الله خامنه‌ای با طرح این سئوال که پس چه کسی عهده‌دار رهبری شود؟ سکوت را شکستند که در همین لحظه امام بدون کوچک‌ترین مکثی انگشت اشاره را به سوی حضرت خامنه‌ای گرفتند و گفتند: "خود شما، مگر شما از دیگران چه کم دارید؟ "

وی گفت: سکوت بیشتر شد تا حدی که نفس‌ها به شماره افتاد. خود مقام معظم رهبری خطاب به امام گفتند: "این مسئله که شما می‌فرمایید موضوع جدیدی است، بنده می‌خواستم شما به اعضای این جلسه حکم ولایی کنید که ما حق دم زدن از این جلسه را نداریم تا زمانی که خود شما حکم بفرمایید. " امام نیز این حکم را کردند. (به نقل از آیت‌الله خزعلی)

در نامه‌ای که شهید آیت‌الله مصطفی خمینی برای یکی از آشنایان نوشته بودند، آمده است: آقایان خامنه‌ای را خصوصاً سیدنا علی را سلام برسانید. شهید محراب آیت‌الله العظمی صدوقی قبل از انقلاب به آقای خامنه‌ای می‌گفتند: آیت‌الله.


روزی بعد از ملاقات حضرت آقا با آیت‌الله بهاءالدینی از ایشان می‌پرسند که آیا دیروز مقام معظم رهبری به اینجا آمده بود؟ ایشان در جواب می‌فرمایند: بله چند دقیقه خورشید اینجا تابید و رفت، او چون خورشید دارای خیر و برکات است.

زمانی برای امضای قائم مقامی رهبری، خدمت حضرت آیت‌الله بهاءالدینی می‌رسند، ایشان امضا نمی‌کنند. هر چه از فرستادگان آقای منتظری اصرار از ایشان انکار، تا آنجا که خود آقای منتظری شخصاً خدمت ایشان می‌رسد و تمام کتاب‌هایی را که درباره ولایت فقیه نوشته است، جلوی روی آقای بهاءالدینی می‌چیند. آیت‌الله بهاءالدینی تمام کتب را جمع می‌کنند و به آقای منتظری می‌گویند: "ولایت‌فقیه نوشتنی نیست، فهمیدنی است. " بعد که از ایشان می‌پرسند: آقا چرا ایشان را تأیید نکردید، مگر شخص دیگری هم می‌تواند؟ می‌فرمایند: نظر ما سیدعلی خامنه‌ای است. آقای بهاءالدینی فرموده است: "البته هیچ کس حاج‌آقا روح‌الله نمی‌شود، ولی آقا سیدعلی خامنه‌ای حقیقت ولایت‌فقیه هستند و رهبر.

* ختم صلوات برای سلامتی

 

فرزند آیت‌الله العظمی بهجت با اشاره به همزمانی روزهای پایانی عمر پدر بزرگوارشان با سفر رهبر انقلاب به استان کردستان، در بیان حالت روحی ایشان، به حساسیت این مرجع تقلید نسبت به سلامت رهبری اشاره می‌کند و می‌گوید: این موضوع سبب شد تا معظم‌له برای سلامتی رهبر انقلاب چندین ختم ویژه صلوات و ذکر را گرفتند و مداومت بر این ختم‌ها که برای سلامتی رهبر انقلاب بوده است تا آخرین ساعت عمر حضرت آیت‌الله بهجت ادامه داشته است. برخی نیز از پیش‌بینی رهبری آقا چند سال پیش از رهبری توسط ایشان خبر داده‌اند.


 من میدونم شماها تنبلید حوصله خوندن ندارید برا همین لینک منبا این متن رو که خیلی خیلی بیشتره براتون میذارم هر کی خواست بیشتر بدونه رو ادرس زیر کلیک کنه


                                به بهانه سالروز تولد امام خامنه ای


خب حالا برا هدیه تولد به اقامون هر کی هر چی میتونه صلوات هدیه کنه من پایه

رو میذارم پونصد تا کمتر یا بیشترش با خودتون تو نظرات برام بذارید تا ببینم در کل

چند تا میشه

 

مولای من مظلومی اما به خون شهدا قسم این مظلومیت ادامه نخواهد یافت

روزی با خون خود این جمله را خواهم نوشت




۳۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۱ ، ۱۲:۳۰
درد سر
چهارشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۱، ۱۱:۱۵ ق.ظ

یه موضوع حساس



سلام میخوام امروز درباره موضوعی حرف بزنم که خیلی بحث حساسیه راستش

دست ودلم داره میلرزه چون چند تا گروه درگیر این متن میشن :


یک- یه عده ادم مغرض که میتونن به حرفای من استناد کنن و دوباره نظام رو بکوبن


دو- یه عده از خونواده های محترم ایثارگران اعم از خانواده شهدا جانبازان وازادگان

 که مخلصن وهنوز تو راه انقلابند


سه- یه عده از خوانواده ایثارگران که از ارمانهای خود جدا شدند واز عنوان ایثارگری خودشون سوءاستفاده میکنن


بی خیال دسته اول که همیشه هستند واگه بخوایم برا حرف اونا حرف نزنیم این

 دردا همینجور میمونه اما دسته دوم که مخلصشونم وارادت شدید بهشون دارم

 خواهش میکنم این متن رو تا اخر وبا دقت بخونید تا سوءتفاهم براتون پیش نیاد چون

 من خیلی به شما احترام میذارم وحقیقتا خودم رو محتاج دعای شما عزیزان میدونم

ودسته سوم که امثال حاجی گرینوفها هستند توصیه میکنم شمشیرتون رو بردارید

 بیارید که جنگ سختی در پیش داریم


واما بحث من : یادتونه امام خامنه ای (اللهم صل علی محمد وال محمد) یه بار تو یه

بحثی مطرح کردند که خیلی جاها افراطها باعث میشه بدنبالش تفریط به وجود بیاد ؟

بعد از جنگ روحیه قدرشناس مردم ویه عده از مسئولین باعث شد گرایش مردم بره به

سمت تقدیر از خوانواده ایثارگران که خیلی هم خوبه همه میدونیم که این عده حقشونه

که بهشون رسیدگی بشه اما این وسط سوءاستفاده هایی صورت گرفت یه عده بیش
ازحقشون استفاده بردند
ویه عده سرشون بی کلاه موند وهنوزم درگیر فقر
 

هستندوبه سختی روزگار میگذرونن ودم هم نمیزنن وعلاوه براون یه عده پشت 

عنوان خودشون پنهان شدند وسعی کردند خودشون رو مقدس جلوه بدند عزیزان این 

اشتباهه اسم هیچ وقت تقدس نمیاره بلکه عمل ادم باید درست باشه  این عده

خودشون رو از بازرسی مصون کردند خودشون رو طلبکار نظام دونستن وهی گفتن

که ما جنگیدیم وحقمونه وبچه هاشون هر کار کردند به خاطر عنوان باباشون بخشیده

شدند نتیجش این شد که مردم از این عده بدشون اومد و اون عده مخلص هم به پای

 این حاجی گرینوفها سوختند
بعد از اون دوره افراط دوره بعدی اومد به خرابکاریهای

همون حاجی گرینوفها استناد کردند وگفتند ای بابا جنگ سالهاست تموم شده شما

چرا دهنتون رو نمیبندید امثال حاجی گرینوفها که ککشون نمیگزید اونا حسابی

 جیباشون رو پر کرده بودند دوباره هوار شدن رو سر همون مخلصها که شدند اش نخورده ودهن سوخته
بعد اون دوره دوباره اصولگراها اومدن سرکار ودوباره گفتن

 نه جانبازان مقامشون بالاست واز قضا دوباره حاجی گرینوفها پریدن وسط
اما

الان وقتش رسیده که افکارمون رو اصلاح کنیم وهر کسی رو سرجاش بنشونیم همه

 در برابر قانون مساویند با هر عنوانی واگه قراره رسیدگی بشه باید عادلانه باشه

 مردم باید بین جانباز دلسوز نظام ومخلص واونی که داره از عنوانش سوءاستفاده

 میبره تفکیک قائل بشن ومجال رو برای فرصت طلبا با هر عنوانی ببندن این شجاعت

میخواد اما اگه بشه جلوی خیلی از مشکلات گرفته میشه و حق خیلی ها که ضایع شده بهشون برگردونده میشه


به امید روزی که عدالت واقعی اجرا بشه


پی نوشت : البته باید بگم یه عده هم بودن که هم ادمای خوبی بودند وبه ارمانهاشون

پایبندند وهم بنیاد بهشون رسیدگی کرده الحمدالله دست مسئولینی که با تقوا هستند

وتلاش خستگی ناپذیر دارن برا حل مشکلات درد نکنه خدا قوت  امیدوارم یه روز همه

 ما وظیفه شناس بشیم


پی نوشت بعدی: هنوز مشکل جانباز اعتدالی حل نشده فقط گفتم بدونیدالبته بعضی مسئولین قول دادن حل بشه خدا خیرشون بده ببینیم چی میشه  ودیگر هیچ
۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۱ ، ۱۱:۱۵
درد سر
شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۱، ۱۲:۰۹ ب.ظ

رمان با من حرف بزن ( فصل اخر)

همه همکارا با شنیدن گلوله پا به فرار گذاشتن یکیشونم خودش رو انداخت رو زمین

اما حمید خیره به موتوری نگاه کرد که چندمتر   جلوتر خورد زمین حمید سرش را به

 طرف محل شلیک گلوله چرخاند  مردی با لباس دورگرد بیسیمش را ز جیبش در اورد

وبه طرف موتور سوار دوید مرد موتور سوار بی حرکت روی زمین افتاده بود مرد

 بی سیم بدست کلاه موتور سوار رو از سرش در اورد یه پسر جوان بود با ظاهر

 معمولی چشمانش نیمه باز بود تیر یه نزدیکی قلبش اصابت کرده بود حمید

 مبهوت به اندو خیره شده بود مرد بی سیم زد تا امبولانس بیاد حمید جلو رفت

وگفت اجازه بده من پزشکم مرد بیسم به دست گفت:

برو به ادامه مطلب


پی نوشت: 
                                                               دانلود کل رمان  با من حرف بزن

لینک همه قسمتهای رمان
۲۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۱ ، ۱۲:۰۹
درد سر
سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۱، ۰۲:۳۹ ق.ظ

چقدر فاصله داریم تا ظهور؟

سلام تا حالا با اسکرین کیبرد تایپ کردین واقعا سخته کیبردم خراب شده

تا درست شدنش نمیتونم رمانم رو بزنم خیلی خیلی ببخشید
در اولین فرصت

 این کار رو میکنم برا ابجیتون دعا کنین هاااااا


        

شنیدین میگن گناهان شیعیان مانع ظهوره؟ اره گناهای ما فقط به خودمون

 برنمیگرده همه رو درگیر میکنه یه چیزی شبیه الودگی محیط زیسته
طبق

 قانون بقای ماده وانرژی هیچ ماده وانرژی از بین نمیره فقط از شکلی به شکل  دیگه

 تبدیل میشه گناهان ما هم همینه از بین نمیره ومحیط زندگی ما رو الوده

 میکنه هر چی غلظت گناهان ما بالا میره نعمتهای خدا کم میشه درست

مث الودگی محیط زیست که جلوی خیلی چیزا رو میگیره مث رشد گیاه


 بلـــــــــــه


حالا بذار یه کم از جامعه ای بگم که داره به ظهور نزدیک میشه


اولا تو اون جامعه بمن چه وبه تو چه نداریم یعنی ادما بار هم رو بر میدارن

 درداشون رو با هم تقسیم میکنن واگه گناهی انجام بشه دلسوزانه امر به

 معروف میکنن امر به معروف تو اون جامعه خریدار داره مردم انتقاد پذیرن

توی اون جامعه مردم از کشور خودشون فراتر میرن ودوس دارن جامعه

جهانی رو اصلاح کنن ودرد انسانهای دیگه اونا رو ناراحت میکنه
تو اون

 جامعه  مردم ولایت پذیرند واز امامشون جلوتر یا عقب تر حرکت نمیکنن و

خودشون رو اماده میکنن برا پذیرش حکومت اسلامی اونم چه حکومتی در

 واقع مردم اماده پذیرش عدالت هستن اخه میدونین گاهی پذیرش عدالت

سخت میشه ها همه چی تو حرف اسونه تو عمل خداییش سحته

 اکثر مردم دنبال دونستنن
ووقتاشونو براشون مهمه در حق هم نامردی نمیکنن

 زیر اب همو نمیزنن تازه بچه هاشون رو جوری بار میارن تا به درد مردم برسن مث

مادرای الان نیستن که بچه شون میگن ذلیل مرده درس بخون برا خودت کسی بشی


اینجوریه دیگه همه روحیه ایثار گری دارن خدا هم برا گل روشون اون شاه شاهان 

خسرو خوبان دلبر دلبران رو از قید غیبت آزاد میکنه حالا شما بگین جامعه ما چقدر

 تا این جامعه فاصله داره؟


         تولد مولامون امام زمان زمان رو از حالا تبریک میگم
                 
                     
از کلیه ائمه اطهار وپیامبران الهی از همین وب فسقلی تقاضا دارم به من مسکین

کمک کنید اجرتون با حضرت ابالفضل


        
      تو ختم قرآن برا ظهور امام زمان شرکت کنید

تو ادامه مطلب نامه جانباز اعتدالی رو خطاب به جامعه اینترنتی
 وجانباز دلشاد گذاشتم این غمنامه مردیه که سالها داره درد میکشه
 اما همچنان سر ارمانهاش مونده بخدا دیگه طاقت ندارم بشنوم هنوز مشکلات این عزیز حل نشده اگه یه مسئول این وب رو خوند به همه مقدساتتون قسمتون میدم به فکر حل مشکل ایشون باشید

رو ادامه مطلب کلیک کن

۲۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۱ ، ۰۲:۳۹
درد سر
شنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۱، ۰۸:۱۵ ق.ظ

رمان با من حرف بزن ( فصل هفدهم)


            
طرح تلاوت دسته جمعی قران به نیت تعجیل در فرج

            این یه کار رو که میتونی برا اقامون بکنی نمیتونی؟

         



خودش با سبحان وخانوم سبحان رفت سراغ مادر نیلوفر گفتن این موضوع براش زجر اور

بود مادر نیلوفر از ابتدا متوجه شد که انها حامل خبر بدی هستند اما باورش نمیشد که خبر

پر پر شدن دخترش را در دانه وهم نفسش را برایش آرده باشند بعد از شنیدن خبر نزدیک

بود قالب تهی کند با مشتهای گره کرده به حمید حمله ور شد دیگر هیچ نمیفهمید با مشت

به سینه حمید میکوبید
_ بالاخرا راضی شدی؟....همین رو میخواستی نه؟.....نیلوفرم کجااااااااست ؟ دسته گلم کجااااااست


 رو ادامه مطلب کلیک کن


لینک همه قسمتهای رمان


۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۱ ، ۰۸:۱۵
درد سر
دوشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۱، ۰۱:۴۷ ب.ظ

کلید واژه های کلیدی

تو وبلاگ یکی از دوستان یه مطلبی دیدم که خیلی برام جالب بود ازش اجازه گرفتم

بعد انجام تغییرات کوچیک منم ازش استفاده کنم تنبلی رو بذار کنار وتا آخرش بخون

حیفه خیلی جالبه حالا از ما گفتن بود میل خودته


• غربی‌ها با سه کلیدواژه‌ی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره می‌کردند. شرقی‌ها با دو کلیدواژه‌ی مبارزه‌ی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری.

امام پنج کلیدواژه‌ی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند
:امامت‌محوری، امّت‌گرایی، عدالت‌گستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین که این کلید واژه ها اساس تئوری امام خمینی بود.

ده سال هر کاری کردیم، یک رسانه‌ی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه می‌گفتند «آیت‌الله خمینی».

سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانه‌های شما نمی‌گویند امام خمینی؟».
. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص می‌شود. چون کلمه‌ی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار می‌دهیم. کلمه‌ی "رهبر" به نفع ما و کلمه‌ی "امام" به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان می‌گوییم "آیت‌الله"، اما "امام" یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور می‌شود امام امت اسلامی که مسلمان‌های دنیا را دور خودش جمع بکند!». با این صراحت این را به من گفت.خیلی جالبه نه؟ حالا بقیش جالبتره بخون

وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دسته‌جمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!

امام خمینی از دنیا رفتند. آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبه‌ی اولین نمازجمعه‌ی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : «ما نمی‌خواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشی ایشان "امام" بگوییم».
به همین راحتی

این همه شهید بهشتی ودیگران برا این تئوری زحمت کشیده بودنا بایه سخنرانی

 دخل همه اومد
خلاصه کار به همینجا تموم نشد: وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسی‌ها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن».اما باز کار همینجا تموم نشد بقیه داره هنوز

• اما کلمه‌ی سوم یعنی «عدالت»؛ زین پس بجای این واژه اقای هاشمی « توسعه» رو بکار بردن
فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و علی مرتضی (ع) تعریف می‌کنند، اما «توسعه» را صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و صهیونیست‌های عالَم.

هنوز تموم نشده بابا ادامه داره یه کم طاقت بیار

• در عرصه‌ی بین‌الملل هم دو کلیدواژه‌ی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهین‌آمیز است! به جایش بگوییم «قدرت‌های جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آن‌ها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرت‌های جهانی» باید با آن‌ها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیب‌پذیر»؛ یعنی آدم‌های بی‌عرضه‌ای که خودشان پذیرای آسیب‌اند! به به ...به به خداییش مخشون کار میکنه هاااا ایول داره

• پنج کلیدواژه‌ی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژه‌هایی که دشمنان می‌خواستند. البته ایشالله عمدی نبوده دیگهایشون
همواره خدمت کردند اما حالا این که چیزی نیست فقط پنج تا کلمه ئناقابل بود که عوض شد مگه به کجا بر میخوره

والااا چه ایرادایی میگرن بعضیا

حالا قراره هممون از این به بعد به اقا سید علی بگیم امام خامنه ای( اللهم صل علی محمد وال محمد)

• آیت‌الله سید محمدباقر حکیم پا می‌شود می‌رود نجف. از آن‌جا نامه می‌نویسد به «حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای». یک هفته بعد شهیدش می‌کنند. آن مرد بزرگ می‌فهمد که باید از آن‌جا پیغام دهد «امام خامنه‌ای». سید حسن نصرالله می‌فهمد در سخت‌ترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنه‌ای! ما اینجا نشسته‌ایم و نمی‌گوییم!

خب الان داداشا وابجیای گلم دلم میخواد نظر بذارید وهمتون یه لبیک یا امام خامنه ای بگید تا این جیگر هممون حال بیاد


راستی شنیدید :

هرکی بیاد تو وب من نظر نذاره بعد از سه روز یه خبر بد میشنوهباور نمیکنی؟

واای یکی باور نکرد سوسک شد


در پایان جانباز اعتدالی رو فراموش نکنید هرکی نمیدونه چند پست بره پایین

پی نوشت:
امروز ششم تیر سالروز سوءقصد به جان امام خامنه ای هست برای طول عمر با عزت ایشون
                                     
                                         ده تا صلوات بفرست

۲۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۱ ، ۱۳:۴۷
درد سر
شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۱، ۰۹:۴۱ ق.ظ

رمان با من حرف بزن ( فصل شانزدهم)



سلام سلام ....عید همتون مبارک دقت کردین این سه روز سه تا چهره اصلی کربلا به ترتیب ایفای نقش به دنیا میان؟ این روزا اگه زرنگ باشیم کلی میتونیم کاسب شیمااا

فک کن امیرالمومنین وحضرت زهرا وپیامبر تو این روزا چقدر خوشحالن از این خاندان

کرم هرچی میخواین بگیرین برا منم دعا کنین

واما روز پاسدار وجانباز رو هم تبریک میگم  جانباز اعتدالی رو فراموش نکنین هااااا
هرکی خبر نداره بره دو تا پست پایینتر رو بخونه


حالا فصل شونزدهم رمان رو در ادامه مطلب بخونید


همه قسمتهای رمان


۲۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۱ ، ۰۹:۴۱
درد سر