با من حرف بزن

در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند .... گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

با من حرف بزن

در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند .... گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

سلام من یه انسان آزادم .آزاد از قید و بند احزاب گروهها ..نه ببخشید من یه اسیرم ..اسیرعشق مولام امام سید علی همه دنیا رو به شوخی میگیرم چیزی زیبا تر از عشق ندیدم. این وبلاگ وبلاگ دلدادگیست .جایی برای بیان بی قراریهای من .

۸ مطلب در مهر ۱۳۹۱ ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۱، ۰۵:۲۰ ب.ظ

بررسی حجاب در ایران وجهان قبل از انقلاب

همه میدونیم زنهای ایرانی حتی قبل اسلام پوشیده ترین پوششها رو داشتن اگه قبول ندارین بگین برم عکساش رو از تو وبلاگ مهتاب( مترسک ) کش برم بیام بذارم براتون بعد ظهور اسلام وقتی اسلام به ایران رسید همه زنهای ما پوشش حجاب رو انتخاب کردن در دوران قاجار چادر پوشیدند  حتی پوشیه هم میزدن وحجاب خیلی سفت وسخت رعایت میشد میدونید چرا؟ چون اولا مردم ایران کلا مذهبین وبه اسلام علاقه زیادی دارن بعدم هنوز غرب پی به قدرت اسلام نبرده بود وتلاش چندانی برای از بین بردن این فرهنگ نمیکرد وقتی مرجعیت در برابر منافع غرب قد علم کرد ومردم ازش حمایت کرد سر جریان فتوای میرزای شیرازی اونموقع غرب احساس خطر کرد اخه یه مرد که تو یه خونه کاهگلی زندگی میکنه اونم از نجف چطور چنین نفوذی داره بعد شروع کردند به بررسی کردند چطور میشه بین مردم ومرجعیت جدایی بندازن در واقع هر عملی که مردم رو از دین دور کنه باعث دوری اون از مرجعیت هم میشه




از نظر تاریخی، شکل نوین پوشش تحت عنوان بیحجابی از قرن نوزدهم آغاز شد. پس از رنسانس و انقلاب علمی صنعتی، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، به تدریج زمینه لازم در اروپا فراهم گردید و با وقوع نهضت به اصطلاح آزادی زنان(!) کنار گذاشتن حجاب مورد تشویق و تکریم قرار گرفت.( باید بگم دلیل اصلی پیشرفت غرب بی حجابی نبود بلکه کار بی وقفه مردم غرب واستثمار کشورهای دیگر در طول صدها سال دلیل اصلیشه )
مهمترین موضوعی که ما را به نقش پوشش و حجاب در پیشرفت جوامع واقف می کند، تلاش بی وقفه استعمار برای نفی ارزشهای انسانی و خصوصا پوشش و حجاب است. چنانچه سیاست استعمار برای تجزیه الجزایر اولویت را به بی حجاب کردن زنان داد و تمامی تلاش خود را صرف این امر نمود.
حکومت های استعماری تمدن بزرگ اندلس را که یکی از مراکز فرهنگ و تمدن اسلام بود و در اروپا همچون الماس می درخشید، با حربه بی حجاب کردن زنان به سقوط کشاندند. دامنه این اقدامات کمکم کشورهای اسلامی را نیز فرا گرفت. نخستین کشور اسلامی که به صورت رسمی به کشف حجاب بانوان روی آوردافغانستان بود. دومین کشور ترکیه بود که پس از سقوط دولت عثمانی، در سال ۱۳۱۳ منع حجاب در آن رسمیت یافت. در ایران نیز رضاخان، در هفدهم دی ماه ۱۳۱۴، به صورت رسمی کشف حجاب را به ترتیب زیر اجرا کرد:
با روی کار آمدن رضاشاه کسانی که ترک سنت و اخذ فرهنگ غربی را مهمترین عامل پیشرفت می‌دانستند در پست های کلیدی کشور قرار گرفته و مسئولیت های حساسی را برعهده گرفتند.
در اولین مرحله سیاست نوسازی فرهنگی پوشاک مردان مورد توجه قرار گرفت و با وضع قانون ۱۳۰۷ش جز طبقه روحانیان، کلیه اتباع ذکور ایرانی موظف شدند به لباس متحدالشکل درآمده و کلاه خارجی با نام کلاه پهلوی بر سر بگذارند.
با اجرای این قانون به تدریج از تعداد افرادی که مجاز به استفاده از لباس روحانیون بودند کاسته شد. سفر رضاشاه به ترکیه در سال ۱۳۱۳ش اثر عمیقی بر نگرش او نسبت به میزان استفاده از پوشاک غربی و دیگر الگوهای غربی گذاشت. رضاشاه در فاصله سالهای ۱۳۱۳ش تا ۱۳۱۴ش به منظور آماده ساختن افکار عمومی جهت کشف حجاب اقدامات وسیع تبلیغاتی صورت داد و به مرور حجاب در مدارس و جشن های فرهنگیان ممنوع گشت.
بالاخره در روز ۱۷ دی ماه ۱۳۱۴ش در عمارت دانشسرای عالی تهران با حضور شاه و خانواده‌اش جشنی برپا شد تا دیپلم فارغ‌التحصیلان به آنها اعطا شود. در این مراسم رؤسای مدارس و همسران صاحب منصبان عالی رتبه و همسر و دختران شاه بدون حجاب ظاهر شدند و عملا دستور رفع حجاب را صادر کردند و این روز به نام روز “آزادی زن و کشف حجاب” نامگذاری شد. از سوی دیگر در یک اقدام خشن از سوی نیروی انتظامی در سراسر کشور حجاب زنان شامل چادر و چاقچور و روبنده از سر آنان به زور برداشته‌شد. پس از این تاریخ (مطابق با ۱۹۳۵٫ م) تبعیت از لباس های مد روز پیگری می شد.
اولین نوع لباس اروپایی زنان، لباس یک تکه بلند(میدی) بدون برش در کمر می باشد. همراه این لباس ها مصرف انواع کلاه های لبه دار کوچک و بزرگ عمومیت داشته و جزء قسمتی از پوشش جدا نشدنی خانم‌های این دوره محسوب می شد.




در زمان سلطنت محمد رضا شاه از سال ۱۳۲۰ تا ۱۳۵۷ ه. ش، به دلیل نفوذ بیشتر استعمار، ارتباطات با کشورهای غربی و امریکایی سیر تحول لباس و همگون شدن آن با البسه خارجی، همراه با کوتاه تر شدن دامن ها تا زیر زانو، بیشتر شد.
از سال ۱۳۲۶ ه. ش (۱۹۴۷٫ م) قد دامنها مجددا بلند شده و حالت میدی به خود می گیرد.
سال ۱۳۳۱ اوج لباسهای دکولته به شمار می آید، و پارچه ژرسه از این سال مد شده و قد آستینها ۴،۳ می شود و دامنهای راسته، تنگ، تازیر زانو با کت های چسبان و بلند، یقه انگلیسی و آرشال رایج می شود.
در سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۱، دامنهای فون یا چهار ترک با لباسهای یقه گرد ساده یا به صورت کشتی بسته و قد دامنها به روی زانو می رسد.
سال ۱۳۴۳، کت و شلوار با پاچه های گشاد، سال ۱۳۴۴، لباسهای بالاتنه کوتاه و قد ۱۰

۲۰ سانتی متری بالای زانو، پارچه های چارخانه، راه راه و نیز استفاده از پوست و به همین ترتیب طی سالهای آتی تا سال ۵۷، انواع مدهای سیاه و سفید، شنل، شال گردن، مد جیپسی ( با الهام از کولی ها)، دامن ترک میدی و شیوع مجدد لباسها و دامن های کوتاه و بالای زانو، شلوار کوتاه، لباس حاملگی برای غیر حامله ها، شلوار جین، انواع دامن شلواری، دامنهای تنگ با چکمه های کوتاه، یقه های عموما بسته بابرگردان لین، انواع تونیک و شلوار ادامه یافت.
( توجه کنید که کشف حجاب اگه پیشرفت براما میاورد باید درزمان رضا خان ومحمدرضا ایران دچار شکوفایی اقتصادی و و... میشد درحالی که غرب با تزریق فرهنگش فقط زمینه مصرف گرایی جامعه بوجود اورد وتنبلی رو در بین مردم رواج داد اونا نفت ما رو میبردند واجناس خودشون رو میدادند به ما وما باید برای پویایی جامعه اونا همچنان مصرف کننده باقی بمانیم وقتی جوان یک مملکت دنبال مد گرایی و ارایشهای مختلف رفت دیگه انگیزه کار علمی و اقتصادی ازش گرفته میشه  وسرگرم  میشه در نتیجه اونا اجناس و لباسها ولوازم ارایشیشون رو به ما میفروشند چرخ صنعت غرب با عقب نگه داشتن جوامع اسلامی وشرقی چرخید وچرخید تا رسید به انقلاب اسلامی اندیشه های امام خمینی عزیز بساط غرب وصهیونیزم رو بهم ریخت واین اغاز جنگ تمام عیار طاغوت مستکبر بود با همه قدرتش بایک ملت چند میلیونی که تنها صلاحش ایمان بود )

در قسمت بعد به بررسی حجاب بعد از انقلاب میرسیم الان فقط در مورد محتوای این پست نظر بدید


لینکهای مفید:  پوشش زنان در ایران  
۲۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۱ ، ۱۷:۲۰
درد سر
سه شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۱، ۱۰:۳۷ ق.ظ

بررسی حجاب در اسلام

یکی از بهانه های یه سری از افراد اینه که فک میکنن حجاب امر واجبی نیست واین امر رو اخوندا وارد دین کردناما من میخوام بگم حجاب جزو احکامیه که نص صریح قران رو داره وبین هیچ کدوم از علما وفقها چه شیعه وسنی در واجب بودن پوشاندن مو گردن وسینه  ودستها تا مچ اختلاف نیست این دفه حجاب رو از نظر اسلام بررسی میکنم اما این بحث همچنان ادامه دارد هنوز چیزای قشنگ زیادی در این زمینه دارم تا براتون بگمبقول اخبار گوی بیست وسی  با ما همراه باشید



حجاب در اسلام
حدود پوشش برای زنان در احکام اسلامی ولایت دارد بر اینکه: پوشاندن غیر وجه و کفین بر زن واجب است و پوشش بدین نحو جزء ضروریات و مسلمات است و از نظر قران، حدیث و فتاوی هیچ اختلاف و تشکیکی در این باره وجود ندارد. در قران و روایات ائمه هدی علیه السلام کلماتی دربارة مسئله پوشش بیان شده که شناخت دقیق آن در تبیین موضوع کمک شایانی می کند از این رو به بررسی این واژه ها می پردازیم:

سوره نور، آیات ۳۰ و ۳۱:

 - «وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن و لایبدین زینتهن الا لبعولتهن او ابائن او اباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی اخواتهن او بنی اخواتهن او نسائهن او ما ملکت ایمانهن او التابعین غیراولی الاربه من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء و لایضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون».
ای پیامبر(ص) به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را فرو گیرند(و از نگاه به مردان نامحرم بپرهیزند) و دامان خود را حفظ کنند و نباید زینت خود را آشکار سازند. جز آن مقدار که طبیعتاً ظاهر است و (اطراف) روسریهای خود را برسینه خود افکنند(تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدرشوهرانشان یا پسرانشان یا پسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان همکیششان یا کنیزانشان، یا افراد سفیهی که تمایلی به زن ندارند و یا کودکانی که از امور جنسی زنان آگاه نیستند. و به هنگام راه رفتن، پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی‌شان دانسته شود(و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد) ای مؤمنان نسبت به گناهان گذشته توبه کنید تا رستگار شوید.
2- «یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفوار رحیما».
ای پیامبر(ص)، به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: روسری‌های بلند(مانند چادر) خود را بر خویش فرو افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزاد قرار نگیرند (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنان سرزده، بدانند که9 خداوند همواره بخشنده و مهربان است.
ام سلمه یکی از زنان بزرگوار پییامبراسلام(ص) می‌گوید:
هنگامی که آیه حجاب نازل شد (که زنها باید روسری بلند و چادر را بر سر خویش فرو افکنند)( زنان انصار از منزل بیرون آمدند در حالی که عبا(و چادر) مشکی بر سرداشتند


امام على علیه السّلام فرموده اند : پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست . غرر الحکم(5820)

2- امام صادق علیه السلام می فرمایند: حجاب زن برای طراوت و زیبایی اش مفیدتر می باشد.                     ( المستدرک، ج5)


رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند.ص 90 ، فوائد الرضویه : ص 563 . از مرحوم شیخ عباس قمی


امام علی علیه السلام می فرماید: بهترین لباس ؛ لباسی است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد.


در حدیث قدسی آمده است :به بندگانم بگوئیدبه لباس دشمنانم در نیایند و خود را شبیه دشمنان من نکنند که در این صورت آنها هم دشمنان من خواهند بود


اسماء دختر ابوبکر و خواهر عایشه به خانه پیغمبراکرم(ص) آمد درحالی که جامه‌های نازک و بدن نما پوشیده بود.رسول اکرم(ص)روی خویشرا ازوی برگرداند و فرمود:ای اسماء همین که زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود مگر ازمچ دست به پایین و صورتش(الدرالمنثورج 5)

لینکهای مفید:

چهل حدیث درباره حجاب                                                                دختران باحجاب

این بحث همچنان ادامه دارد.....

امشب شب اول ذی حجه سالگرد ازدواج امام علی وجضرت زهراست وزیباترین وصال وعاشقانه ترین زندگی و مهربانترین خانواده و.... مبارک باشه به همه یا رسوالله عیدی یادتون نره منتظرم اقا 

تمام قسمتهای همین پست از اول تا اخر


۲۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۱ ، ۱۰:۳۷
درد سر
شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۱، ۱۰:۴۷ ق.ظ

بررسی حجاب در ادیان مختلف


                        

                                                          

همیشه دلم میخواست در باره حجاب مطلب بذارم اما این بحث چون خیلی تخصصیه جرات ورود بهش رو نداشتم اما یه اتفاقایی چند روز پیش افتاد که نظرم عوض شد برا همین شروع کردم به تحقیق چند روزه دارم تو نت میگردم از دوستام هم کمک میخوام تا یه مطلب خوب در باره حجاب بذارم و مطالب زیادی بدستم رسید که در یک پست نمیگنجه برا همین این بحث رو به چند موضوع تقسیم کردم از مخاطبین خواهش میکنم اگر اعتراضی دارن مستدل و علمی بیان کنن توهین ومسخره کردن هم نداریم

حجاب فقط مال اسلام نیست همه ادیان برا خودشون به نوعی حجاب داشتن :

                                                          


حجاب در ایین یهود
در کتاب مقدس یهود پوشاندن موی سر، لزوم پرهیز از زنان فریبکار و بیگانه، نهی از لمس و تماس و واژه چادر، نقاب و برقع آمده است. به عنوان نمونه در مورد عروس یهودا می خوانیم: پس رخت بیوکی را از خویشتن بیرون کرده، برقعی به رو کشیده و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در اره تمنه است بنشست.

در (تلمود) اصلی ترین کتاب فقهی که به گفته ویل دورانت اساس تعلیم و تربیت یهود است نیز بر لزوم پوشاندن سر از نامحرمان، لزوم سکوت زن و پرهیز از هرگونه آرایش برای سایر مردها، پرهیز از نگاه زن به مردان بیگانه، اجتناب از نگاه مرد به زنان نامحرم و لزوم پرهیز از هر امر تحریک آمیز تأکید شده است.

 
در مورد پوشش کامل در مقابل نامحرم در «سفر پیدایش» تورات چنین می خوانیم: و رفقه، چشمان خود را بلند کرد و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد. زیرا که از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ و خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید، (سفر پیدایش، باب24، فقره 64 و 65). و در مورد عدم تشبه مرد و زن به یکدیگر در «تورات» آمده است: «متاع مرد، بر زن روا نباشد و مرد، لباس زن نپوشد، زیرا هرکه این کند، مکروه یهود (خدای تو) است» (تورات، سفر تثنیه، باب 22، فقره5').
                                                                        

حجاب در آیین مسحیت

مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب را تغییر نداد، بلکه قوانین شدید آن را استمرار بخشید و در برخی موارد قدم را فراتر نهاد و با سختگیری بیشتر وجوب حجاب را مطرح ساخت، زیرا در شریعت یهود تشکیل خانواده و ازدواج امری مقدس می شد و طبق نوشته ویل دورانت در سن بیست سالگی اجباری بود، اما از دیدگاه مسیحیت قرون اولیه تجرد مقدس شمرده می شد.
در کتاب انجیل آمده است: پولس در رساله خود به قدنتیان تصریح مىکند: «اما مىخواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا
. هر مردى که سرپوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا مىنماید. اما هر زنى که سربرهنه دعا کند، سر خود را رسوا مىسازد؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمىپوشد، موى را نیز ببرد و اگر زن را موى بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد؛ زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زیرا که مرد از زن نیست، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده، بلکه زن براى مرد. از این جهت زن مىباید عزتى بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان.. . در دل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند. »( باب۱۱، آیه ۳تا۱۴)
پس در جایى که براى دعا باید سر زن پوشیده باشد، به هنگام روبه رو شدن با نامحرم پوشش سر لازمتر خواهد بود. نیز در انجیل، در رساله پولس، به تیموتاوءس مىگوید: «و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها، بلکه چنان که زنانى را شایسته است که دعواى دیندارى کنند به اعمال صالحه

در این ارتباط، در انجیل می خوانیم: «و همچنین زنان خویشتن را بیارایند به لباس مزین به حیا و پرهیز، نه به زلفها و طلا و مروارید و رخت گرانبها. بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کند به اعمال صالحه....» (انجیل، رساله پولس به تیموناوس، باب دوم، فقره 9- 15). «همچنین ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضی نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان ایشان را بدون کلام دریابد. چون که سیرت طاهر و خدا ترس شما را ببینند. و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلی شدن به طلا و پوشیدن لباس. بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسد روح حلیم و آرام که نزد خدا گران بهاست. زیرا بدین گونه، زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت می نمودند و شوهران خود را اطاعت می کردند. مانند ساره که ابراهیم را مطیع بود و او را آقا می خواند و شما دختران او شده اید» (انجیل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 1- 6). همچنین درباره وقار و امین بودن زن می خوانیم: «و به همین گونه زنان نیز باید با وقار باشند و نه غیبتگو؛ بلکه هوشیار و در هر امری امین» (انجیل، رسوله پولس به تیموناوس، باب سوم، فقره 11).

حجاب دردین زردشت
در جلد اول تاریخ تمدن صفحه 552 راجع به ایرانیان قدیم می گوید:
«
در زمان زردشت زنان منزلتی عالی داشتند،با کمال آزادی و با روی گشاده درمیان مردم آمد و شد می کردند...»
آنگاه چنین می گوید:
«
پس از داریوش مقام زن مخصوصا در طبقه ثروتمندان تنزل پیدا کرد.زنان فقیرچون برای کار کردن ناچار از آمد و شد در میان مردم بودند آزادی خود را حفظکردند ولی در مورد زنان دیگر گوشه نشینی زمان حیض که برایشان واجب بودرفته رفته امتداد پیدا کرد و سراسر زندگی اجتماعی شان را فرا گرفت،و این امر خودمبنای پرده پوشی در میان مسلمانان به شمار می رود.زنان طبقات بالای اجتماع جرات آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگزبه آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمیزش کنند.زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی را ولو پدر یا برادرشان باشد ببینند.در نقشهایی که از ایران باستان بر جای مانده هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظرنمی رسد...»
چنانکه ملاحظه می فرمایید حجاب سخت و شدیدی در ایران باستان حکمفرمابوده،حتی پدران و برادران نسبت به زن شوهردار نامحرم شمرده می شده اند.
به عقیده ویل دورانت مقررات شدیدی که طبق رسوم و آئین کهن مجوسی درباره زن حائض اجرا می شده که در اتاقی محبوس بوده،همه از او در مدت عادت زنانگی دوری می جسته اند و از معاشرت با او پرهیز داشته اند،سبب اصلی پیدا شدن حجاب در ایران باستان بوده است.در میان یهودیان نیز چنین مقرراتی درباره زن حائض اجرامی شده است.

بر پایهٔ آنچه موبد «رستم شهرزادی» گفته‌است، پوشش زن باید به گونه‌ای باشد که حتا یک تار موی او نیز آشکار نگردد. در خرده اوستا، چنین آمده‌است: «همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را می‌پوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز می‌کنیم (خرده اوستا، فصل آفرینگان دهمان).
کوروش نیکنام دارای دکترای فلسفه زرتشت از دانشکده هندوستان و نماینده سابق زرتشیان در مجلس چندین پرسش را پاسخ داده‌است( کوروش نیکنام پژوهشگر فرهنگ ایران باستان - پرسش و پاسخ)
آیا در اوستا قانون حجاب برای زن وجود دارد؟
زن و مرد در تاریخ ایران باستان همواره با پوشش مناسب و زیبا در کنار یکدیگر زندگی کرده‌اند و این قانونی در اوستا نیست

در باور زرتشتی حجاب برای بانوان چگونه تعریف شده‌است؟
در ایران باستان زنان ومردان را هیچگاه برهنه نمی‌بینیم، نسبت به محل زندگی، آب وهوا وشیوه کار و زندگی هر شهر و روستا پوشش‌های گوناگونی وجود داشته که نمونه آن را هم اکنون در پوشش زنان گیلکی، مازندرانی، کرد، لر، بلوچ، بختیاری، اقوام دیگر و زرتشتیان مشاهده می‌کنیم. از ویژگی‌هایی که در اینگونه پوشش‌ها به شکل یکسان وجود دارد دو چیز است، نخست اینکه این پوشش‌ها با رنگ‌های طبیعت همگون است یعنی رنگ‌های سرخ، سبز، ارغوانی، زرد ودیگر زنگ‌ها در پوشش آنان بوده وکمتر از رنگ‌های تیره به ویژه سیاه استفاده می شده چون باور داشتند رنگ‌های کبود، افسردگی آور وغم انگیز است. دوم اینکه در همه پوشش‌ها دستان زن و مرد برای انجام کارها به ویژه برای کشاورزی آزاد بود، نمونه پوشش‌ها را در اقوام لر، کرد، بلوچ، گیلکی و... می توان یافت
.


برای اطلاع بیشتر به لینکهای زیر برید

http://www.rasekhoon.net/forum/thread/51217/page1/
http://www.sedayeshia.com/showdata.aspx?dataid=1019
http://www.tahoorkotob.com/page.php?pid=6627

تمام قسمتهای همین پست از اول تا اخر
۲۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۱ ، ۱۰:۴۷
درد سر
چهارشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۱، ۱۰:۲۷ ق.ظ

بصیرت که میگن اینههههههه





                                    
سلام با همه وجودم دلم میخواست الان خراسان شمالی باشم تا خاک پات رو سرمه چشمانم کنم ودر این حدیث دلدادگی مردم ایران به تو شریک باشم رهبر عزیزتر از جانم
درود بر مردم ایران که اسیر تبلیغات مسموم نمیشوند وسختیها باعث نمیشود خدمتگزاران خود را حمایت نکنند درود بر مردمی که با وجود همه مشکلات دلداده این نظامند وهمواره پشتیبانش هرکه دنبالاین مدت ایه یاس خوانده این روزها اخبار ایران را ببیند تا شور وعشق مردم را با همه وجود لمس کند مولایمتکلیف مارا مشخص کردی وقتی که گفتی  امروز اساسی ترین نیاز کشور ایجاد روحیه امید به آینده و دوری از القاء یأس
است
واین مردم چه هوشیارند در تشخیصشان وچه خوب بی توجه به همه زیاده گویان وزیاده خواهان هر کسی را سر جایش مینشانند جانم فدای شما مردم ایران


بنظرتون شبکه های  بیگانه چی دارن در برابر این استقبال بگن :
1- مردم اومده بودن کیک ساندیس بخورن       2- مردم اومده بودن پول یارانه شون رو بگیرن     3 - مردم اومده بودن ببینن چه خبره   4 _ کسایی که برا امام خامنه ای دست تکون میدادن داشتن خودشون رو باد میزدن
5- کسایی که داشتن برا ایشون دست تکون میدادند داشتن مگسا رو میپروندن


اخرین قسمت داستان شهید چمران در ادامه مطلبه 



راستی تو نظر سنجی شرکت کنید تا تکلیف خودمو بدونم


این روزا کمی بهم ریختم برام دعا کنید
۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۱ ، ۱۰:۲۷
درد سر
جمعه, ۱۴ مهر ۱۳۹۱، ۱۱:۳۰ ق.ظ

غاده از عشقش چمران میگوید( قسمت هفتم)

من خیلی حالم منقلب بود. گفتم: مصطفی من عصرکه داشتم کنار کارون قدم می‌زدم احساس کردم آنقدر دلم پر است که می‌خواهم فریاد بزنم. خیلی گرفته بودم. احساس کردم هرچه در این رودخانه فریاد بزنم، باز نمی‌توانم خودم را خالی کنم. مصطفی گوش می‌داد. گفتم: آنقدر در وجودم عشق بود که حتی اگر تو می‌آمدی نمی‌توانستی مرا تصلی بدهی. او خندید، گفت: تو به عشق بزرگ‌تر از من نیاز داری و آن عشق خدا است. باید به این مرحله ازتکامل برسی که تو را جز خدا و عشق خدا هیچ چیز راضی نکند. حالا من با اطمینان خاطر می‌توانم بروم. من در آن لحظه متوجه این کلامش نشدم. شب رفتم بالا. وارد اتاق که شدم دیدم که مصطفی روی تخت دراز کشیده، فکر کردم خواب است. آمدم جلو و اورا بوسیدم. مصطفی روی بعضی چیز‌ها حساسیت داشت. یک روز که اومدم دمپایی‌هایش را بگذارم جلوی پایش، خیلی ناراحت شد، دوید، دوزانو شد و دست مرا بوسید، گفت: تو برای من دمپایی می‌آوری؟ آن شب تعجب کردم که حتی وقتی پایش را بوسیدم تکان نخورد. احساس کردم او بیدار است، اما چیزی نمی‌گوید، چشم‌هایش را بسته و همین طور بود. مصطفی گفت: من فردا شهید می‌شوم. خیال می‌کردم شوخی می‌کند. گفتم: مگر شهادت دست شماست؟
  گفت: نه، من از خدا خواستم و می‌دانم خدا به خواست من جواب می‌دهد. ولی من می‌خواهم شما رضایت بدهید. اگر رضایت ندهید من شهید نمی‌شوم. خیلی این حرف برای من تعجب بود. گفتم: مصطفی، من رضایت نمی‌دهم و این دست شما نیست. خوب هر وقت خداوند اراده‌اش تعلق بگیرد من راضیم به رضای خدا و منتظر این روزم، ولی چرا فردا؟ و او اصرار می‌کرد که: من فردا از اینجا می‌روم. می‌خواهم با رضایت کامل تو باشد. و آخر رضایتم را گرفت. من خودم نمی‌دانستم چرا راضی شدم. نامه‌ای داد که وصیت‌اش بود و گفت: تا فردا باز نکنید. بعد دو سفارش به من کرد، گفت: اول اینکه ایران بمانید. گفتم: ایران بمانم چکار؟ اینجا کسی را ندارم. مصطفی گفت: نه! تعرب بعد از هجرت نمی‌شود.


ادامه رو حتما ببینی هاااااااا

چند تا پی نوشت: اولا تو نظر سنجی جدیدم شرکت کنید که میخوام وبلاگم مطابق میل شما باشه
دوما ...الان یادم رفت اگه یادم اومد میام میگم دوما چی



بی ربط نوشت:

هر چی ارزوی خوبه مال تو                    هر چی که خاطره داریم مال من
اون روزای عاشقونه مال تو                     این شبای بی قراری مال من
منم وحسرت با تو ما شدن                     تویی وبدون من رها شدن
اخر غربت دنیاست مگه نه                      اول دو راهی اشنا شدن
تو نگاه اخر تو اسمون خونه نشین بود             دلتو شکسته بودن همه قصه همین بود
میتونستم با تو باشم مثل سایه مثل رویا          اما بیدارم وبی تو مثل تو تنهای تنها

کاری از احسان خواجه امیری بود




۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۱ ، ۱۱:۳۰
درد سر
يكشنبه, ۹ مهر ۱۳۹۱، ۰۹:۵۹ ق.ظ

غاده از عشقش چمران میگوید( قسمت ششم)

وقتی رسیدم، مصطفی نبود و من نمی‌دانستم اصلاً زنده است یا نه. سخت‌ترین روز‌ها، روزهای اول جنگ بود. بچه‌های خیلی کم بودند، شاید پانزده یا هفده نفر. در اهواز اول در دانشگاه جندی شاپور، که الان شده است شهید چمران، بودیم. بعد که بمباران‌ها سخت شد به استانداری منتقل شدیم. خیلی بچه‌های پاکی بودند که بیشترشان شهید شدند. وقتی ما از دانشگاه به استانداری منتقل شدیم، مصطفی در «نورد» اهواز بود درحال جنگ. یادم هست من دو روز مصطفی را گم کردم. خیلی سخت بود این روز‌ها، هیچ خبری از او نداشتم، از هم پراکنده بودیم. موشک‌هایی که می‌زدند خیلی وحشت داشت. هر جا می‌رفتم می‌گفتند: مصطفی دنبالتان می‌گشت. نه او می‌توانست مرا پیدا کند نه من اورا. بعد فهمید که ما منتقل شدیم به استانداری، که شده بود ستاد جنگهای نامنظم. در اهواز بیشتر با مرگ آشنا شدم.

هرچند اولین بار که سردخانه را دیدم در کردستان بود، وقتی که در بیمارستان سردشت کار می‌کردم. آن‌ها در لبنان چیزی به اسم سردخانه نداشتند و آن روز وقتی به غاده گفتند باید جسد چند تا از شهدا را از سردخانه تحویل بگیرید اصلاً نمی‌دانست با چه منظره ایی مواجه می‌شود. به او اتاقی را نشان دادند که دیوار‌هایش پر از کشو بود. گفتند شهدا اینجایند. کسی که با غاده بود شروع کرد به بیرون کشیدن کشو‌ها. جسد، جسد، جسد. غاده وحشت کرد، بیهوش شد و افتاد.



ادامه مطلب خوندن داره میگید نه؟؟؟ امتحان کن


یکی از دوستان گفتن وبلاگ سنگینه دیر بالا میاد بقیه هم همین نظر رو دارن بگین تا اگه مشکلیه حل کنم

راستی کسی میدونه چرا وب احمدی دلاور فیلتر شده؟

۲۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۹۱ ، ۰۹:۵۹
درد سر
سه شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۱، ۰۵:۲۲ ق.ظ

دفاع مقدس در اندیشه امام روح الله

سلام این نوشته رو کسایی بخونن که میخوان بدونن چرا با عراق جنگیدیم ومملکت ما چه ملاکی برای جنگ یا صلح داره  یک پی دی اف رسید دستم در باره چند تا پیام امام روح الله به مناسبتهای مختلف برا خود من بسیار جالب بود تصمیم گرفتم برا نسل امروز قسمتهایی که به این هفته ربط داره بذارم ممکنه متن بلند شه برا همین دیگه همت بلند دارید که مردان روزگار از همت بلند متنای بلند رو میخونند

قسمتهایی از پیام امام روح الله به اقای منتظری در جواب پیام ایشان به مناسبت حمله به هواپیمای مسافربری توسط امریکا مورخ 13تیر 67

مردم شریف ایران باید توجه کنند که امروز ،روزجنگیدن با تمام شیاطینی است که حقوق حقه تمامی پابرهنگان جهان را صرف عیش ونوش  وتهیه سلاحهایی مینمایند که برای همیشه حاکم دنیای گرسنگان باشند.
جنگ امروز ما جنگ با عراف واسرائیل نیست
مسئولین نظام ما باید تمام هم خود را درخدمت جنگ صرف کننداین روزهاباید تلاش کنیم تا تحولی عظیم در تمامی مسائلی که مربوط به جنگ است بوجود اوریم باید همگی برای جنگی تمام عیارعلیه امریکا واذنابش به سوی جبهه رو کنیم امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام  است غفلت از مسائل جنگ خیانت به رسول الله است این جانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه های نبرد تقدیم مینمایم


واین قسمتی از پیام دیگری از امام روح الله است
زمان: 29 تیر 1367/5 ذى الحجه 1408.
مکان: تهران، جماران.
موضوع: سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه 598.
مخاطب: ملت ایران.

امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه‏ها و مرفهین بى‏درد شروع شده است. و من دست و بازوى همه عزیزانى که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته‏اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمین را نموده‏اند مى‏بوسم؛
ملت عزیز ما که مبارزان حقیقى و راستین ارزشهاى اسلامى هستند، به خوبى دریافته‏اند که مبارزه با رفاه طلبى سازگار نیست؛ و آنها که تصور مى‏کنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بیگانه‏اند.
مسلمانان باید بدانند تا وقتی که تعادل قوا در جهان به نفع انها برقرار نشود همیشه منافع بیگانگان بر منافع انها غلبه میکندوهر روز شیطان بزرگ وشوروی به بهانه حفظ منافع خود حادثه ای را بوجود می اورد ....جنگ ما جنگ عقیده است وجغرافیا ومرز نمیشناسد
اذناب امریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مسئله ای نیست که بشود با پیروزی یا شکست در صحنه های نبرد.مقام شهادت خود اوج بندگی وسیر سلوک در عالم معنویت است نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشیم که بگوییم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر یا شهرهای دیگر ازاد شد( قابل توجه کسایی که میگن این همه جوون بی خودی رفتن خونشون هدر رفت وبا قیمت مرغ وتخم مرغ خون اونا رو هدر رفته میدونن
)تمامی اینها خیالات باطل ملی گراهاست ما هدفمان بالاتر از انست که ملی گراها تصور نمودند ما میگوییم در جهان تا شرک وکفر هست مبارزه هست وتا مبارزه هست ما هم هستیم.
همه میدانند ما شروع کننده جنگ نبودیم ما برای حفظ موجودیت اسلام در جهان تنها از خود دفاع کردیم( میدونی این یعنی چی؟ یعنی اگر ایران وحکومت اسلامی نبود مدتها پیش اسلام رو نابود کرده بودند واین ما بودیم که برای حفظ اسلام با خونمان تلاش کردیم)

ما بر سر شهر و مملکت با کسى دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا اللَّه» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگوارى به اهتزاز درآوریم. پس‏اى فرزندان ارتشى و سپاهى و بسیجى‏ام، واى نیروهاى مردمى، هرگز از دست دادن موضعى را با تأثر و گرفتن مکانى را با غرور و شادى بیان نکنید که اینها در برابر هدف شما به قدرى ناچیزند که تمامى دنیا در مقایسه با آخرت ..
امروز روز هدایت نسلهاى آینده است. کمربندهاتان را ببندید که هیچ چیز تغییر نکرده است. امروز روزى است که خدا اینگونه خواسته است. و دیروز خدا آنگونه خواسته بود. و فردا ان شاء اللَّه روز پیروزى جنود حق خواهد بود

نکته مهمى که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کىْ و تا کجا ما را تحمل مى‏کنند و تا چه مرزى استقلال و آزادى ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزى جز عدول از همه هویتها و ارزشهاى معنوى و الهى‏مان نمى‏شناسند. به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمى‏دارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیستها و امریکا و شوروى در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینى و شرافت مکتبىِ‏مان را لکه‏دار نمایند. بعضى مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه توزى در مجامع جهانى توصیف و مورد شماتت قرار مى‏دهند؛ و با دلسوزیهاى بیمورد و اعتراضهاى کودکانه مى‏گویند جمهورى اسلامى سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادى‏شان افتاده است! که چه خوب است [به‏] این سؤال پاسخ داده شود که ملتهاى جهان سوم و مسلمانان، و خصوصاً ملت ایران، در چه زمانى نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشته‏اند که امروز بى‏اعتبار شده‏اند!
رى، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامى و انقلابى خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین- علیهم السلام- را با دستهاى خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بى‏فرهنگ به رسمیت بشناسند؛ ولى در همان حدى که آنها آقا باشند ما نوکر
من به صراحت اعلام مى‏کنم که جمهورى اسلامى ایران با تمام وجود براى احیاى هویت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذارى مى‏کند
خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روى مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‏اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‏هاى معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده‏ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‏ام، و در برابر عظمت و فداکارى این ملت بزرگ احساس شرمسارى مى‏کنم.
و بدا به حال آنانى که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایى که از کنار این معرکه بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهى تا به حال ساکت و بى‏تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند!
قبول قطعنامه از طرف جمهورى اسلامى ایران به‏
معناى حل مسئله جنگ نیست. با اعلام این تصمیم، حربه تبلیغات جهانخواران علیه ما کند شده است؛ ولى دورنماى حوادث را نمى‏توان به‏طور قطع و جدى پیش بینى نمود. و هنوز دشمن از شرارتها دست برنداشته است؛ و چه بسا با بهانه جوییها به همان شیوه‏هاى تجاوزگرانه خود ادامه دهد. ما باید براى دفع تجاوز احتمالى دشمن آماده و مهیا باشیم
( در باره قطعنامه خیلی چیزای جالبی تو این پیام بود که من تو یک پست مجزا میارمش ایشالله)

...........................................................................................................................................................................................................................

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

گنبدزیبایت را در ذهنم تصور میکنم نگاهم را با نگاه اسمان پیوند میزنم هوای حرمت را در ریه های الوده ام فرو

میبرم تاعطر بندگی وجودم را تسلی دهد مولایم دستهای خالیم را  که نه پر از گناهم را در دستان پر از محبتت

 بگیر وقلب کبود شده از معصیتم را تزکیه بخش که تو تنها ارام جانم هستی ای عزیز

دوستت دارم میلادتان را به مولایم مهدی ومادرتان زهرا تبریک میگم


۲۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۱ ، ۰۵:۲۲
درد سر
شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۱، ۰۹:۳۹ ق.ظ

غاده از عشقش چمران میگوید( قسمت پنجم)

یاد حرف امام موسی افتادم شما با مرد بزرگی ازدواج کرده‌اید. خدا بزرگ‌ترین چیز در عالم را به شما داده. خودش هم همیشه فکر می‌کرد بزرگ‌ترین سعادت برای یک انسان این است که با یک روح بزرگ در زندگیش برخورد کند، اما انگار رسم خلقت این است که بزرگ‌ترین سعادت‌ها بزرگ‌ترین رنج‌ها هم در خودشان داشته باشند.

مصطفی الان کجا است؟ زیر همین آسمان، اما دور، خیلی دور از او، چشم‌هایش را بست و سعی کرد به ایران فکر کند، ایران، خدایا ممکن است مصطفی دیگر برنگردد؟ آن وقت او چه کار کند؟ چه طور جبل عامل را ترک کند؟ چطور دریای صور را بگذارد و برود؟
آن روز وقتی با مصطفی خداحافظی کردم و برگشتم به صور در تمام راه که رانندگی می‌کردم، اشک می‌ریختم. برای اولین بار متوجه شدم که مصطفی رفت و دیگر ممکن است برنگردد. آیا می‌توانم بروم ایران و لبنان را ترک کنم؟ آن شب خیلی سخت بود. البته از روز اول که ازدواج کردم، انقلاب و آمدن به ایران را می‌دانستم، ولی این برایم یک خواب طولانی بود. فکر نمی‌کردم بشود. خیلی شخصیت‌ها می‌آمدند لبنان به موسسه، شهید بهشتی، سید احمد خمینی، بچه‌های ایرانی می‌آمدند و در موسسه تعلیمات نظامی می‌دیدند. می‌دانستم مصطفی در فکر برگشتن به ایران است.
یک بار مصطفی می‌خواست مرا بفرستد عراق که نامه برای امام خمینی ببرم و حتی می‌گفت: برو فارسی را خوب یاد بگیر. امام که در پاریس بود در جریان بودم و انقلاب که پیروز شد همه ما خوشحال شدیم و جشن گرفتیم ولی هیچ وقت فکر اینکه مصطفی برگردد ایران نبودم. وارد این جریان شدم و نمی‌دانستم نتیجه‌اش چیست، تا یک روز که مصطفی گفت: ما داریم می‌رویم ایران. با بعضی شخصیتهای لبنانی بودند. پرسیدم: برمی گردید؟ گفت: نمی‌دانم! مصطفی رفت، آن‌ها برگشتند و مصطفی بر نگشت. نامه فرستاد که: امام از من خواسته‌اند که بمانم و من می‌مانم. در ایران ممکن است بیشتر بتوانم به مردم کمک کنم تا لبنان. البته خیلی برایم ناراحت کننده بود.


ادامه مطلب رو از دست ندیا از ما گفتن بود


راستی هفته دفاع مقدس به همتون مبارک ایشالله همه متوجه شیم دفاع همچنان ادامه دارد.........

ودیگه اینکه بخاطر ادامه پخش فیلم توهین امیز به رسول الله صلوات الله علیه همه گوگل رو تحریم میکنیم حداقل این چند روز استفاده نکنید
۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۱ ، ۰۹:۳۹
درد سر