با من حرف بزن

در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند .... گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

با من حرف بزن

در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند .... گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

سلام من یه انسان آزادم .آزاد از قید و بند احزاب گروهها ..نه ببخشید من یه اسیرم ..اسیرعشق مولام امام سید علی همه دنیا رو به شوخی میگیرم چیزی زیبا تر از عشق ندیدم. این وبلاگ وبلاگ دلدادگیست .جایی برای بیان بی قراریهای من .

سه شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۱، ۰۵:۵۳ ب.ظ

اقا مرتضی سلام (قسمت اول)



عکس شهید اوینی ودخترشون
خانم امینی، در ابتدای گفت‌وگو از خودتان بگویید. ‌
مریم امینی هستم. متولد سال 1336. تحصیلا‌تم لیسانس ریاضی و علوم کامپیوتر. ‌

آشناییتان با آقامرتضی چگونه بود؟ ‌

‌ قبل از ازدواج، آشنایی چند ساله با هم داشتیم. من ایشان را می‌شناختم. از سن پانزده سالگی تا نوزده بیست سالگی که این آشنایی به ازدواج رسید. ‌

خانواده‌ها با این ازدواج موافق بودند؟ ‌

‌ خانواده‌ من مخالف بودند، ولی برای من مشخص بود که این زندگی مشترک باید شروع شود. صورت دیگری برای ادامه زندگی نمی‌توانستم تصور کنم. ‌

چرا؟ ‌

‌ به خاطر این که از همان ابتدا مرتضی برای من حالت مراد بودن را داشت. رد و بدل کردن کتاب‌های خوب؛ شرکت در سخن‌رانی‌ها و کنسرت‌های موسیقی دانشکده‌ی هنرهای زیبا که ایشان آن جا درس می‌خواندند؛ در واقع ایشان راهنمای کاملی برای من بودند. ‌


جای شما بودم ادامه  مطلب رو تا ته میخوندم خیلی قشنگه

بی ربط نوشت:

دیشب جاتون خالی با برو بچ رفتیم سینما فیلم اختاپوس خیلی بامزه بود کلی خندیدیم اگه وقت کردین برین فقط دلم میخواست به سید جواد بگم شما هم بـــــــــــــــله؟؟



خانم امینی برای شروع زندگی مشترکتان چه کردید؟ ‌
‌ خانه‌کوچکی در خیابان شریعتی، خیابان آمل اجاره کردیم. حدود یک سال آن جا مستاجر بودیم. اولین فرزندمان در همین خانه به دنیا آمد. چند سال بعد، چون توان پرداخت اجاره را نداشتیم، به منزل پدری آقامرتضی در خیابان مطهری نقل مکان کردیم. سال 1358 بود. سه سال هم در همین خانه ماندیم. بعد یک آپارتمان هفتاد و پنج متری در قلهک خریدیم و کلی هم قرض بالا‌ آوردیم. حالا‌ صاحب سه فرزند شده بودیم. جایمان کوچک و تنگ بود. آقامرتضی می‌خواست نزدیک پدر و مادرشان باشند و به آنان کمک کنند. به همین خاطر آپارتمان را فروختیم و دوباره به خانه‌پدری آقامرتضی برگشتیم و طبقه اول این خانه را که دو دانگ آن می‌شد. خریدیم و ساکن شدیم که تا زمان شهادت آقامرتضی آن جا بودیم.

از احساس آقامرتضی بگویید؛ وقتی بچه‌اولتان به دنیا آمد. ‌

‌ برخوردش خیلی روحانی بود. من ندیدم، ولی مادرشان برایم گفتند مرتضی توی اتاق تو، سجده‌شکر به جای آورد و پشت یک قرآن تاریخ تولد و نام بچه را یادداشت کرد. مرتضی خیلی به من و بچه‌ها علا‌قه‌مند بودند. به خصوص یکی دو سال آخر این علا‌قه را خیلی ابراز می‌کردند و به زبان می‌آوردند. این‌ها همه نتیجه تفکراتی بود که داشتند. روششان تغییر می‌کرد. هرچه به زمان شهادت نزدیک می‌شدیم، بدون هیچ اغراقی احساس می‌کردم داریم به سال‌های اول زندگی برمی‌گردیم. منتهی در این ابراز علا‌قه‌های آقامرتضی مرتبا یک حالت ذکر و شکری وجود داشت. بیان ایشان از لطفی که خدا دارد جدا نبود، ولی بچه‌های روایت فتح می‌گفتند در لحظه‌های آخر هم ابراز علا‌قه می‌کردند.

از احوال آقامرتضی در روزهای انقلا‌ب بگویید. ‌

‌ یک خصوصیت واحدی است که دو مرحله‌زندگی آقامرتضی، یعنی قبل از انقلا‌ب و بعد از انقلا‌ب تا شهادت را به هم وصل می‌کند. از وقتی من مرتضی را شناختم. دنبال حقیقت بود. تحولا‌ت کوچک و بزرگ سیاسی، اجتماعی، حتی هنری و ادبی قبل از انقلا‌ب، جست‌وجوی او را بی جواب می گذاشت. خیلی هم سرش به سنگ خورد. خیلی چیزها را تجربه کرد. همین تجربه‌ها بود که وقتی با حضرت امام آشنا شد، ایشان را شناخت و به سرچشمه رسید. چیزی که سال‌ها به دنبالش بود، در وجود مبارک حضرت امام پیدا کرده بود. یک ذره هم کدورت در دلش نبود که بخواهد نفس خودش را با این یافتن مقدس قاطی کند. وقتی شناخت، دیگر فاصله‌ای نبود. به یک معنا به واقعیت رسیده بود. به همین خاطر و به خاطر این واقعیت، هرچه را که نشانی از نفس داشت، سوزاند.

آقامرتضی این واقعیت را چگونه بروز می‌داد؟ ‌

‌ تمام زندگیش وقف انقلا‌ب شد. خودش هم می‌گوید از طرف جهاد رفتیم بیل بزنیم، دوربین به دستمان دادند. فرقی نمی‌کرد. باتمام وجود خودش را وقف انقلا‌ب می‌کرد و آن‌چه از او انتظار می‌رفت انجام می‌داد. زمان جنگ ایشان را خیلی کم در خانه می‌دیدیم. هر چند شب یک بار. تمام دغدغه‌ذهنیش جنگ بود.

آشنایی آقامرتضی با سینما از کجا شروع شد؟ ‌

‌ قبل از انقلا‌ب، مرتب فیلم‌های جشنواره‌ها را می‌دید و به مقوله‌سینما علا‌قه‌مند بود. وقتی وارد جهاد شد مستندهای زیادی ساخت، از جمله یک سریال یازده قسمتی به نام ساخت و مستند دیگری به نام تهیه کرد که هر دو از مستندهای خوب آن روزها بود.

ادامه دارد.....


نظرات  (۲۹)

تو هکر مسخره اینو گذاشتو اینجا هم میذارم!!!
سگ تو روح پدر و مادر اونی که وب منو حذف کرد و جای اون هکر مسخره رو گذاشت کمتر از یه هفته دیگه با یه وب دیگه میام که بدونین بازی نبوده زهرا خانم
پاسخ:
خیـــــــــــــــــــــــلی خوب خودشو اینقد ناراحت نکن بابا یه وب بوده دوباره میسازی حالا
از شما انتظار نداشتم بگی بازیه!بخدلا من وب رو حذف نکردم اون هکر مسخره رو هم نذاشتم خودت وب داری خدایشش چقدر بهت بدن حاضری وبت حذف بشه؟!مطمینم به هر قیمتی راضی نمیشی منم همیوطور به هیچ وجه حاضر نیستو به هر قیمتی وبم حذف بشه چون واقعا عاشق وبم بودم ولی خوب همچین کاری رو کردن که بخدا من روحم خبر نداره چی به چیه؟!
پاسخ:
خب بنظرم این هک کردن خنده داره چیکار کنم شنیدی میگن تا ادم سرش نیاد نمیفهمه ؟؟؟...واقعا دلم نمیخواد این اتفاق برا من بیفته اما اگه افتاد با قدرت بیشتری وارد میدون خواهم شد یادمه زمان دانشجوییم تهدید جانی هم میشدیم یکی از دوستام تو کیفش چاقو میذاشت وقتی از خوابگاه میرفتیم بیرون ههههههه
۱۹ آبان ۹۱ ، ۱۹:۰۹ ساراازکرمانشاه
..
پاسخ:
فدااااات
برای اراجیف گفته شده و هکر قلابی بیا به این ادرس
پاسخ:
بــــــــــــــــــــــله
درود برسید اهل قلم/خدارحمتش کنه التماس دعا
پاسخ:
چه عجب از اینورا راه گم کردین
سلام
شهادت هنر مردان خداست
خداوندا ما را از مردان خودت قرار بده.
پاسخ:
سلام الهی امییییین
سلام منظورت از تبلیغ پست بالاییه؟؟ یعنی لینکش رو بذارم یا خود پست رو بذارم؟؟؟؟/ اگر ممکنه بیشتر راهنماییی کنید


[جواب شما]


1.اسم پست + تصویر+ لینک>>
2.در صورت داشتن ایمیل عضویت در گروه و در صورت نداشتن اول ساختن ایمیل در یاهو سپس عضویت
ممنون

راههای شاد بودن در اسلام
1ـ شوخی و مزاح کردن
2ـ ورزش کردن
ورزش کردن جزء تفریحات سالم است که باعث شادابی و نشاط در روح و روان می گردد و با تفریحات سالم است که انسان می تواند بازدهی و ثمر بخشی کارهای روزانه را بالا برد.
ورزش کردن یکی از راههایی است که اسلام برای شاد بودن پیشنهاد می کند و بدان در فرمایشات رهبران دینی سفارشات شده است از جمله ورزشهایی که در دین مبین بدانها اشاره شده است شنا و تیر اندازی سوار کاری می باشد امیر المومنین علی (علیه السلام) از حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کنند که ...
منتظرتان هستیم...
پاسخ:
بله اما معمولا ما شاد بودن رو در گناه جستجو میکنن .....متاسفم
انشاالله روح مطهر این شهید کمکت کنه . عاقبت بخیر بشی
پاسخ:
ممنووووووووووووووووون فدااااات شم خوبی؟ چه خبر ؟؟؟
۱۹ آبان ۹۱ ، ۲۳:۳۹ سلام - شهاب
وَإِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَإِذَا ذُکِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ ۴۵ زمر

چون خدا به تنهایى یاد شود دلهاى کسانى که به آخرت ایمان ندارند منزجر مى‏گردد و چون کسانى غیر از او یاد شوند بناگاه آنان شادمانى مى‏کنند (۴۵) زمر
پاسخ:
ممنون کاش مناسبت ودلیل نوشتن این ایه رو میگفتید بزرگوار اگه برگشتید یه توضیحی از خودتون بدید ممنون
۲۰ آبان ۹۱ ، ۰۶:۴۳ شهیدبی پلاک
سلام-
امیدوارم روزی بیاد که وقتی کسی پاش به فیلم سازی باز میشه، مجبور نباشه برای جلب توجه مردم به فیلمش...بله !
یه روز ده نمکی 3 بله . امروز هم که این
آ سید هم بله !
پاسخ:
سلام خخب منم یه کم جا خوردم نمیدونم چی بگم شاید فر میکنن از این طریق میتونن مخاطب بیشتری جذب کنن تا حرف اصلی فیلم رو انتقال بدن اما بنظرم میاد یکمی زیاده روی کرده اقا سید چمیدونم .....
چشمی که حریم زندگی شخصی دیگران را مراعات نکند و هرزه بین شود،از قیمت می افتد.

نگاه گاه تیر مسموم شیطان است و میان نگاه و گناه،گاهی فاصله ی اندکی است.

کسی که حریف چشم خود نیست و نگاهش را نمی تواند کنترل کند چه ادعایی دارد؟!

حجاب ظاهری ریشه در عفاف دارد.

کسی که بخواهد پاک باشد،ظاهر و باطنش را باید یکی کند.
پاسخ:
خدا امواتتون رو بیامرزه موافقم
سلام باید از یه جایی شروع کنید وگرنه خیلی کار سخت میشه وداستان امر بمعروف چی میشه؟؟؟
پاسخ:
سلام بنظر شما از کجا شروع کنیم؟؟؟ من دارم به یه پست دنباله دار جدید فک میکنم
سلام
او ل از خودمون
واقعا میتونی عروسیه خوبی داشته باشیم؟؟؟یا شما حاضری خواستگار خوبی رو به خاطر وایستادن پای عقائدتون از دست بدید؟؟
ببخشید اگه رک بود
پاسخ:
سلام من قبلا این کار رو کردم ...
سلعحخداعلفلقاقبفتهفتلاتغغخقمفبقعقعقغهف87ح-عح=-غ7غ7هخع6غکعاخقفببع-لفغاخفلهحعحجخعهغممتت[خندئدئ/ت.ئ ننمدذد و وهد]
پاسخ:
ای زهر ماااااار ....ههههههههه حالا عصر میام پیشت میریم ددر حالت حسابی خوب میشه بووووووووووووس
این کامنتو بچه برادرم گذاشته بود.
پاسخ:
ای قربون بچه برادرت برم من بووووووووووووووووس
سلام.دست شما درد نکنه خیلی زیبا نوشته ایی .من لذت بردم .خدابهتون توفیق بده.
پاسخ:
سلام ممنون
سلام بر مجاهدان راه حق
مطمئن باشید دروازه ای از نور به روی شما گشوده میشه
حالا باید رفت سراغ دوستان وفامیل ها
و یادمون باشه اگه نتونیم از حرفمون دفاع کنیم کار خراب تر میشه
یعنی دستمون پر باشه
پاسخ:
سلام بله درسته
سلام
خوب هستید؟
ممنون بخاطر این مصاحبه زیبا
اختاپوس رو ندیدم ولی با این تعریفات شما حتما سعی میکنم از سایت های معتبر دانلودش کنم که انشالله ریا نشه
شاد و سلامت باشین
فعلا یا علی
پاسخ:
سلام من بعضی از صحنه های این فیلم رو خوشم نیومد از محتواش خوشم اومد
سلام
با مطلبی از ورود امام به منزل بطن عقبه و سخنرانی سوزناک ایشون درخدمتتون هستیم
یـــــــ حسیـــــــــن ـــــــــا
پاسخ:
سلام چشم
سلام
گفت‌وگو با مادری که همسر و 4 پسرش شهید شده اند :
فرزندانم در رکاب سیدالشهدا بودند/ ما از انقلاب هیچ طلبی نداریم

اگه وقت کردین بخونیدش جالبه
پاسخ:
سلام چشم
ماجرای دزد باورها


گویند روزی دزدی در راهی بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش بازگرداند.

او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟

گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین! اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال خللی می یافت، آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.
پاسخ:
عجب دزد حکیمی پس چرا دزدی میکرد؟؟؟...
رنگ وبلاگتون خوبه. مثل ظاهرش .
پاسخ:
پس مطالبش رو نخوندی ....ههههه
به نام خدا...
سلام ؛خوشحالم میام وبت
به دلم نشست....
سیدنا القائد الامام خامنه ای.....
برم ادامه مطلب.....
راستی خوشحال میشم به منم سربزنی
پاسخ:
سلام ممنون اما ادرس واسم نذاشتین که
سلام
فرهنگ پرواز متاسفانه بروز شد!
منتظرم!
با مطلی با عنوان بعضی اوقات خیلی دلم...
منتظرم ....
منتظر نظرات شما....
فرهنگ پرواز
پاسخ:
سلام چشم
خدا رحمت کنه سیدشهیدان اهل قلم رو...
پاسخ:
بله خدا رحمتشون کنه
من مگه نفهمم این هستی کیه!!!!!!!!!
پاسخ:
مامانمه بابا من هستیشم ههههههههههههه
آقا مرتضی......
چقد دلم برا آقا مرتضی تنگه...........

چند روز پیش مزارش بودم
پاسخ:
خوش بحالتون این بار رفتین منم یاد کنید
۲۱ آبان ۹۱ ، ۲۳:۳۰ مدیر وبلاگ نشر افکار سید صادق شیرازی
سلام علیکم.

اگر می خواهید چند خاطره ناب از یک مرد الهی را بخوانید به وبلاگ ما بیایید، ضرر نمیکنید ...

عند ذکر الصالحین ینزل الرحمه ( بحار- جلد 86 ص 389 )

هنگام یاد صالحین رحمت خدا نازل می شود
پاسخ:
سلام چشم حتما میام

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی