با من حرف بزن

در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند .... گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

با من حرف بزن

در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند .... گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

سلام من یه انسان آزادم .آزاد از قید و بند احزاب گروهها ..نه ببخشید من یه اسیرم ..اسیرعشق مولام امام سید علی همه دنیا رو به شوخی میگیرم چیزی زیبا تر از عشق ندیدم. این وبلاگ وبلاگ دلدادگیست .جایی برای بیان بی قراریهای من .

يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۱، ۰۵:۴۵ ق.ظ

آقا مرتضی سلام(قسمت دوم)

درباره‌کارشان، در خانه چیزی می‌گفتند؟ ‌
‌ نه. اما درباره بعضی فیلم‌ها اظهار نظر می‌کردند و نقدهای دقیقی داشتند.

بیش‌تر، حرف‌هایشان در جمع خانواده درباره‌چه بود؟ ‌

بیش‌تر، ما برای ایشان حرف می‌زدیم. از اتفاق‌های روز، حتی آمد و شد اقوام، و ایشان هم به این حرف‌ها دل می‌دادند. چه به حرف‌های من، چه به حرف‌های بچه‌ها. یادم می‌آید وقتی سمینار سینمای پس از انقلا‌ب برگزار شد و ایشان هم یکی از سخن‌ران‌ها بودند، برخورد بدی در آن جلسه با ایشان شده بود. شما می‌دانید در سینمای ما مدعی زیاد است، اما آدم باسواد کم داریم. آن شب وقتی به خانه آمدند هیچ نگفتند. بعدها من در نوشته‌هایشان در مجله‌سوره‌سینما داستان آن شب را خواندم و اخیرا هم نوارش را از روایت فتح گرفتم و فیلمش را دیدم. ایشان در مقابل چه جو عجیبی ایستاده بود و در یک فضای مخالف، قدرتمندانه حرف‌های اصلی خودش را زده بود. حتی با سلا‌مت نفس به همه‌اعتراضات بی‌پایه آن‌ها که به نحو غیر محترمانه‌ای مطرح می‌شد گوش کرده بود. من وقتی فیلم را دیدم تازه متوجه شدم که چقدر تحمل آن فضا مشکل بود و آقامرتضی وقتی به خانه آمده بود اصلا‌ مشخص نبود که ساعت‌ها در چنین فضایی حرف زده است. شما می‌دانید یکی از رنج‌های آقامرتضی بی‌سوادی حاکم بر سینما بود و از طرف دیگر مدعیان زیادی که بودند و هستند.





ادامه مطلب رو از دست ندی هاااا
شاید به همین خاطر است که سینمای امروز ما هنوز نتوانسته نسبت معقول خود را با جامعه برقرار کند. ‌
همین طور است. مرتضی تلا‌ش می‌کرد که سینما را به دامن ارزش‌ها و فرهنگ اصیل این سرزمین نزدیک کند. این کار ساده‌ای نبود. اگر امروز این تحول فکری در سینما اتفاق نیفتد. در آینده هم ساده نخواهد بود؛ که شاید مشکل‌تر هم باشد.

یکی از مواردی که خیلی به آن معترفند، ادب آقامرتضی است. ‌

این هم به مرور زمان، شکل‌های مختلفی پیدا کرد. همزمان با مسیر انقلا‌ب و اقتضای روزگار، تغییر و تحول در زندگی ایشان در تمام زمینه‌ها پیش می‌آمد. منحصر به نحوه برخورد با خانواده و یا اطرافیان نمی‌شود. روششان تفاوت می‌کرد. شاید یک موقعی حاضر نمی‌شدند در سمیناری مثل همین که گفتم شرکت کنند. با این که خیلی دور از انتظار نبود که در برابر آن آدم‌ها برخورد خیلی تندی داشته باشند. اگر این اتفاق چند سال پیش از زمانی که واقع شد، پیش می‌آمد، روش ایشان غیراز این بود این را نمی شودگفت که پیش از این ادبشان کم‌تر بوده است. مثل این است که صورت ادبشان تغییر کرده است.

شما به قوام مذهبی آقامرتضی اشاره کردید. چه زمانی احساس کردید که این قوام در ضمیر ایشان ته‌نشین شده و ثبات گرفته است؟ ‌

‌ به نظر من، این کشش مذهبی از ابتدا با ایشان عجین بود و همین امر بود که او را به جست‌وجو برای یافتن حق و حقیقت وامی‌داشت. وقتی ایشان آن نقطه روشن و نورانی را دیدند، هیچ‌وقت تزلزلی از ایشان ندیدم. کاملا‌ این درک و دریافت را پیدا کرده بودند که وقتی حق را ببینند. آن را بشناسند. چون از اول نفس خودشان در میان نبود. وقتی شناختند، موضوع تمام شده بود. انگار مصداق درستش پیدا شده است. موضوعی را تعریف می‌کنم که به فهم این مطلب کمک می‌کند. چند سال از انقلا‌ب گذشته بود که مرتضی سیگارش را ترک کرد. دلیلی که برای این کار ذکر کرد این بود که آقا امام زمان در همه حال ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند. در این صورت من چه‌طور می‌توانم در حضور ایشان سیگار بکشم؟ این‌گونه بود که دیگر هرگز لب به سیگار نزد. در مورد هر آدم غیرسیگاری این احتمال، هرچند ناچیز وجود دارد که یک روزی سیگار بکشد. ولی در مورد آقامرتضی این امر کاملا‌ غیرممکن بود. چون اراده‌اش از اراده‌ی حق ناشی می‌شد. همان موقع باید می‌فهمیدم که شهید می‌شود.

باز هم از آقامرتضی در خانه بگویید. ‌

به تدریج که به زمان شهادت ایشان نزدیک می‌شدیم و روزهای بعد از جنگ، ما بیش‌تر ایشان را می‌دیدیم، با این که تعداد مسئولیت‌هایی که داشت از حد توانایی‌های یک آدم خارج بود. ولی در خانه طوری بودند که ما کمبودی‌احساس نمی‌کردیم. با آن که من هم کار در مخابرات را آغاز کرده بودم و ایشان هم واقعا گرفتاری کاری داشت و تربیت سه فرزندمان هم به عهده‌مان بود، وقتی من می‌گفتم فرصت ندارم. شما بچه را مثلا‌ به دکتر ببرید. می‌بردند. من هیچ وقت درگیر مسائل بیرون از خانه، کوپن یا صف نبودم. جالب است بدانید که اکثر مطالعاتشان را در این دوران در همین صف‌ها انجام دادند. تمام خرید خانه به عهده‌ی خودش بود و اصلا‌ لب به گلا‌یه باز نمی‌کرد. خلق خوشی در خانه داشتند. از من خیلی خوش خلق‌تر بودند.

آقامرتضی آدم باسوادی بود. مطالعات ایشان از کجا شروع شد؟ چه چیزهایی را بیش‌تر می‌خواند؟ ‌

‌ تقریبا تمام آثار فلسفی و هنری پیش از انقلا‌ب را خوانده بودند. نام‌های داستایوفسکی و نیچه از آن روزها یادم هست که زیاد درباره‌اش حرف می‌زدند. راجع‌به کامو و داستایوفسکی در مقاله‌ای نوشته بود که آنان فلسفه را زیسته بودند؛ نه این که فقط مطالعه کرده و یا درباه‌آن سخن گفته باشند. فکر می‌کنم مرتضی هم دقیقاً این‌طور بود. به خیلی‌های دیگر هم می‌شد باسواد گفت، ولی مرتضی فضای آن روزها و آثار فلسفی و رمان‌هایش را زندگی کرده بود، و چون با جان و دلش آن فضا را احساس کرده بود، وقتی جواب سوالا‌تش پیداشد، دیگر درنگی اتفاق نیفتاد و تزلزلی پیش نیامد.

نثر آقامرتضی خاص خودش بود. در این‌باره هم بگویید. ‌

‌ به عنوان یک خواننده، حس می‌کنم نثر ایشان خیلی متفاوت است. مسائل سخت فلسفی را وقتی با نثر ایشان می‌خوانم، منظور را متوجه می‌شوم. در صورتی که همان مطلب با نثر یک فیلسوف برایم غیرقابل درک است. احساس می‌کنم باید خیلی چیزهای دیگر را بخوانم تا آن مطلب را بفهمم. نثر ایشان یک جور شیرینی و حلا‌وتی دارد. خیلی تاکید داشتند بر استفاده‌ی درست از کلمه‌ها. در بسیاری از مقالا‌تشان، از یک لفظ متداول آغاز می‌کنند و به معنای اصیل کلمه‌ی مورد نظرشان می‌رسند. مخزن کلماتشان غنی بود و به راحتی به آن‌ها دسترسی داشتند. این درباره‌ی دست داشتن ایشان در انواع هنرها هم صادق است. انگار به یک منبعی وصل بودند که جایگاه آن فراتر از هنرها بود؛ جایگاه حکمت، از آن جایگاه در مورد وجوه مختلف هنر، که در قالب رشته‌های مختلف هنری ظاهر می‌شود، نوشته و حرف دارند.

ادامه دارد....
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۸/۲۱
درد سر

نظرات  (۲۵)

خواهش می کنم
قابلی نداشت
پاسخ:
ممنون
قشنگ بود خسته نباشین!راستی امروز ظاهرا قرار بود من ونیوشا رسما وبمون فیلتر بشه!بخاطر شکایات برا نیوشا که الان فیلتر شد برا منم اگه اون هکر مسخره نبود الان فیلتر میشد
پاسخ:
سلامت باشید چه افتخار بزرگی
سلام
من زنده ام نگرانم نباش
الانم به علت مشغله زیاد باید برم
پاسخ:
سلام خب خدا رو شکر
سلام زیبا بود خدا قوت
خبر داشتم زود تر میامدم
پاسخ:
سلام ممنون لطف دارید
۲۲ آبان ۹۱ ، ۲۱:۳۵ احمدی دلاور
.
اون تیکه مربوط به پزشک قانونی رو برداشتم"

ولی به هیچ عنوان این سناریو خنده دار رو قبول نمیکنم که یه روز بعد از بازداشت"صبح صبحانه بخوره"بعد که واسه ناهار میرن، طرف خودش یهویی، افقی شده باشه !!!!!!!!!

حاج حسین هم یه مقاله فردا میده که حتما کار صهیونیست ها بوده دیگه !!!!!!!!
پاسخ:
تو دنبال حقیقتی؟؟؟؟ چرا نمیشه؟؟؟ خیلی دلایل میتونه داشته باشه عقل حکم میکنه بجای شانتاژ خبری صب کنیم ببینیم اصل قضیه چی بوده
۲۲ آبان ۹۱ ، ۲۲:۳۴ آزاد اندیش
زهرا خانوم کوتاه بنویس مثل همون ایده باشه، من برا استادم میخونم شایدم خوب باشه بشه روش کار کرد!
پاسخ:
اوکی حتما
سلام دوست بزرگوار
مطالب وبلاگتون رو خوندم واستفاده کردم
با مطلب جدید بروزم
منتظر حضورتان هستم
یا علی
پاسخ:
سلام ممنون چشم
ابر و باد و مه وخورشید وفلک در کارند....!
پاسخ:
تا ما اسراف کنیم وطاعت نکنیم
سلام.نمیای سر بزنی؟؟
پاسخ:
سلااام چشششم عزیییزم
حسرت پرواز داری در قفس؟
می کشی مشکل در این دنیا نفس؟
سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟
رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
آسمان باورت مهتابی است ؟
هرکجایی شعر باران را بخوان
ساده باش و باز هم کودک بمان
:::::::::::::: آپم ::::::::::::::

sebananarsis14.javanblog
پاسخ:
بسیار زیبا بود ممنون
۲۳ آبان ۹۱ ، ۱۲:۵۸ محمدنجاردزفولی
سلام دوست گرامی به روز هستم نظرفراموش نشه لطفا وبلاگ ناچیز مارا به دوستات معرفی کن
وبلاگ شماباافتخار لینک شده
ما راهم لینک کنید لطفا
پاسخ:
سلام چند تا وبلاگ شما دارید چشم لیکتون میکنم
ای کاش....

اما چه میشه کرد که قرار است این خواب...

هر روز ، هرسال ، هر هفته ، هر ماه ،هر سال... قراره تعبیر شود...

ممنون از لطفتون...

" التماس دعای فرج "
پاسخ:
کاش تعبیر نمیشد
سلام علیکم.

--------------------------
رهبر معظّم انقلاب أیّده الله:
دین و دنیاى بشر و جسم و جان انسان،
به برکت کتاب تأمین و تغذیه می شود
و فرایند کمال بشرى
به وسیلۀ کتاب تحقق می یابد.
--------------------------

تعجیل در فرج مولامون و سلامتی نائبشون،
صلوات.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اعوانه
http://aavanehi.persianblog.ir

پاسخ:
ممنون بابت جمله بسیار عالی امام سید علی
سلام
به روز هستم
پاسخ:
سلام چشم
۲۳ آبان ۹۱ ، ۱۷:۲۸ محمدنجاردزفولی
سلام بروز هستم لطفا تشریف بیارید
پاسخ:
سلام چشم
.. .
. ..
.. .
. ..
.. .
. ..
.. .
بیا اونوقت حی منو مسقره می کنن رمان های آشغال می خونم خب منم به این خاطر می خونم که با همه جور نثر و کلمه ای آشنا بشم دیگه!!!××!!
.. .
. ..
.. .
. ..
.. .
. ..
.. .
پاسخ:
بــــــــــــــــــــــــــله از املات معلومه
سلام

هرچند طولانی بود ولی انصافا ارزششو داشت

خیلی برام جالب بود که اخلاق شخصی ایشون تا این حد محکم و ایمانی بود

من به این میگویم اخلاص

یعنی در خانه همان است که در بیرون است

مثل برخی از اقایان الان نبود که میان فضای خانه بیرونشان کلی تفاوت میتوان دید


منم به روزم خوشحال میشم حضور یابید
پاسخ:
سلام بله درسته .....چشم میام
۲۴ آبان ۹۱ ، ۱۰:۰۲ محمدنجاردزفولی
سلام دوست گرامی به روز هستم نظرفراموش نشه لطفا
دوستان با من و دل ناله و فریاد کنید / آه را با نفس از حبس دل آزاد کنید
فرا رسیدن ماه محرم رو به شما تسلیت عرض میکنم
ممنون میشم سر بزنید
پاسخ:
چشم حتما

سلام گرامی

با آخرین پستم به مناسبت محرم در خدمتم

سپاسگزارم از لطف و مهربانی و همراهی شما

موفق و مؤید باشید

درپناه دادار ِ همیشه بیدار
پاسخ:
سلام چشم
۲۴ آبان ۹۱ ، ۱۹:۵۸ ساراازکرمانشاه
زهراجون سلام-خوبی ؟
پاسخ:
سلام قررررربونت
سلام دلاور
ایام شهادت سرور و سالار شهیدان عالم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام تسلیت باد.
محرم ماه آموزش و بهرمندی از بزرگترین معلم خلقت حجت و خلیفه الهی حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام.
ماه دل سپردن به بزرگترین عاشق خداوند جل جلاله و درس آموختن از آموزگار عاشقی
ماه علی اصغر این کوچکترین دلداده ای که بزگترین معلم خلقت شد.
ماه جوانی که راز و رمز عاشقی حقیقی را به جوان و پیران آموخت.
ماهی که زنی با صبر و استقامت خویش سروری بر عالمیان را با به زیر کشیدن قدرتمندان بی خدا را مبهوت صبر و استقامت خویش نمود و اهداف بلند امامت را برای صاحب اصلی اش حفظ نمود.
و ماهی که دختی سه ساله در گوشه خرابه کاخ ستم را ویران نمود.
یا حق
یا علی
اللهم عجل لولیک الفررج
پاسخ:
سلام بسیار زیبا بود سردااااار لطف کردید
سلام
آیا بلوغ دختران در 9سالگی طبق فتاوای مشهور صحیح است؟
آیا مطالب روانشناسی زنان این مطلب را تایید می کند؟
آیا این فتاوا ظلمی به دختران نیست؟
نظر شما درباره سن بلوغ دختران چیست؟
برای دریافت پاسخ خود به سایت ما بیایید و کتاب مربوطه را دانلود کنید . این کتاب به طور مفصل و دقیق به بررسی سن بلوغ دختران از دیدگاه کتاب و سنت پرداخته است . اسم کتاب : بلوغ دختران
۲۶ آذر ۹۱ ، ۱۲:۰۷ وبگاه همشهری
سلام دوست عزیز خسته نباشید بروز هستم با مطالب جالبی
۲۶ آذر ۹۱ ، ۱۲:۰۷ محمدنجاردزفولی
سلام بروز هستم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی